روز شنبه سالن مینیاتور
سلام خوبید دوستان من دارم بازم به موعد این ماهم نزدیک میشم نمیدونم شانزدهم این ماه ب موقع پ میاد یانه....من منتظرم شنبه همسری رفت پلدشت و عصر ماکو و شب بایدمیموند و من و جاریم قرار داشتیم برای ساعت 4 که بریم سالن...جاریم زنگ زد گفت که خودمعصومه مارو برمیداره و باهم میریم سالن...ساعت دوازده و نیم رسیدم خونه ی مامانم و نشستیم و گپ زدیم و نهار خوردیم و ساعت سه و نیم حرکت کردم و منم برداشتن و رفتیم... بعد احوالپرسی باکادر خالکوبی رو شروع کردن من تصمیم داشتم رو کتفم باشه اما اونجا یهو تصمیم گرفتم رو بازوم بزنم اینم شد طرح من... بعد خالکوبی من و جاری که چن وقت بود هوس کرده بودیم رو دومین سوراخ گوشمون تمرکز کنیم یهو ...
نویسنده :
الــنـــازجوون
18:53