تولد لیلا و محمدجواد......امروز حالم خوش نیست
سلام دوست جونا اخر هفته ی خوبی داشته باشین...انشالله سرشار از خبرا و اتفاقات خوب باشه براتون دیروز حالم فوق العاده خوب بود.سرحال وشنگول...شوشو اومد صبحونه خورد ورفت منم خونه رو مرتب کردم ورزش نکردم چون دوست جونیم گفت بهتره به خودت فشار نیاری راستم گفت...عوضش حموم رفتم اومدم نهار اماده کردم و همسری ساعت 14:30 رسید خونه عجله ای نهار خورد ومنم یه لقمه بدون نون خوردم و زودی اماده شدم منو گذاشت خونه ی بابام و رفت شرکت و بعدش عصرم قرار بود بره سرکار... خونه که بودم پسرداییم امیر بهم زنگ زد گفت الناز کجایین نیستین چرا؟اخرسرگفت میخوام یه چیزی بهت بگم... ...شاخ دراوردم خدایا......اما اولین موردی که اومد تو ذهنم این بود که میخواد حتما ازدواج کنه خو...
نویسنده :
الــنـــازجوون
16:18