خواب رویایی یا نذر قبول شده
توپست قبلی فراموش کردم از خوابم بگم
نمیدونم اسمشو بذارم خواب،رویـــــا!!!هنوزم که هنوزه یادم میفته یه حالی میشم
خواب دیدم بیمارستان بستری شدم برای زایمان و دارم تو بیمارستان قدم میزنم
بعد یهو دیدم روتختم و زایمان کردم وتموم شد آوردن نی نی رو دادن بغلم بهم گفتن الناز خانم چشمتون روشن مبارکه نی نی تون دختره
یا خدا انقد خوشحال شده بودم نی نی رو برداشته بودم بغلم کل بیمارستان همه اتاقارو میگردوندم خیلی خوشحال بودم بعد دیدم توسالن بیمارستان زانو زدم و همش سجده میکنم وباصدای بلند میگم خدایا شـــــکرت خدایاشکـــــرت
امروز صبحم که با مامان جون یاسمن عزیزم حرف زدم بهم گفت که رفته امام زاده و نذری رو که برای من بوده رو ادا کرده وبرام خیلی خیلی دعا کرده
وقتی این حرف دوست جونم رو شندیم حیرت زده شدم مطمئنم خدا نذر دوستمو که برای من بوده انقد دلش پاک بوده قبول کرده مطمئنم چون منم اون خواب رو دیدم
یعنی خدا جونم امروز حال عجیبی داشتم همش یه ذوقی میکردم که نگووو
من همه جوره شاکرتم خدای مهربونم ولی اگه خوابم تعبیربشه ویه نی نی سالم وناز بهم بدی و جمع سه نفره مون رو ببینم دیگه نمیمیرم....
خدایـــــــاشــــــکرت