دور دوم باآقای شفیع پور...
ســـــلام نی نی جـــــونم
نی نی جونم اون بالابالاها چه خبر؟به خدا جون بگو که دیگه برگه مرخصیتو امضاکنه چون مامانی خیلی دلش تورومیخواد نفــــــــــسمتوحسرتتم عزیزم
مامانی امروز باآقای شفیع پور برای ساعت 17قرارداشتیم سروقت رسیدیم و بعد کمی احوالپرسی و حرفای معمول چن تاسوال در ارتباط با تاثیر داروها ازم پرسیدن وای که من چقد خجالت کشیدمبه هرحال بازبهم گفت الناز خانم سال بعد همین موقع یه نی نی بغلت داری از ته دل یه آمینی گفتمباز یه نایلون پر جوشوندنی ومحلول شیاف و پماد برای 12 روز بهم دادن بهم گفتن که درسته درظاهرخیلی قوی و محکم به نظرمیای امااین داروها از داخل کاملا ضعیفت میکنن و بعداین دوره اگه کاملا خوب شده باشی یه سری دارو تقویتی بهت میدم و طی این دورها کاملا باید پیشگیری داشته باشی چون اگه باردار بشی بچه انقد ضعیف میشه که نمیمونه البته زبونم لــــــــال
خداکنه دیگه بعدازاین دوره دیگه بهم جوشوندنی نده چون واقعا اذیت میشم سختمه اما توراه اومدنی به همسری گفتم درسته جوشوندنی ها خوردنشون خیلی سخته ولی نهایتش یه لحظه چشمامو میبندم وسرمیکشم نمیمیرم که هرچقدم سخت باشه بخاط داشتن بدن سالم برای تشریف فرمایی نی نی توپلم تحمل میکنم وبعدش این صحنه رو میبینمبعدش اومدیم که بریم خونه مامان بزرگت(مامان بابایی)رفتیم دم درشون زنگ زدیم نبودن بابایی به بابابزرگت زنگید گفت نیستین گفتن رفتن سرعین...بعد رفتیم خونه مامان من و بابایی رفت کارداشت وبعدش اومد خونه مامانم دنبال من و اومدیم خونمون
راستی امروز قرار بود بابایی موهای منو رنگ کنه بارنگی که خودش ازبانه انتخاب کرده بود و خردیه بود زیتونی خیلی خوشرنگ اما حسش نبود موند فردا پسفردا هروقت شد
مامانی مامان وباباوحتی مامان و بابای مامانی خیلی منتظرتن تابیای پس دیگه بعد استفاده ی کامل داروهام ناز نکن و خیای زودبیا خوب؟خیلی دوست دارم نفسم
مامانی اینا داروهای گیاهی منه که آقای شفیع پور برام آماده کردن
اون بطری زرد یه روغن هستش شبا شکمم رو ماساژمیدم و بایه شال میبندمش
اون بطری قرمز رو بایه پودری هستی ترکیب میکنم و شبا رو پنبه میمالم نخ میبندم دورش و به صورت شیف استفادش میکنم
اون ظرف که پماد زرد رنگ توش هست رو صبحها تاشب به صورت شیاف استفاده میکنم
اون بسته جوشوندنی که روش عکس کلید هست رو واه واه واههرسه روز یه بار میجوشونم و دولیوانش رو سرمیکشم مامان جان روغن گرچک هستش انگار
واون یکی بسته رو که میبینی هر دوروز یه بار میجوشونم یه لیوانش رو صبح ناشتا ویه لیوانش رو شب یک ساعت قبل شام سرمیکشم
یه بسته هم هست که گفتم هرروز باید بجوشونمش و توحمو داخل تشت بشینم
مامانی اگه خداخواست و تواومدی تو دلم بدون که این داروها بودن که مامانی رو خوب کردن عزیزم