اولین روزه ی ماه رمضون ومنه تنها
خدا جون دیشب از ته دل برای زود اما سالم اومدن نی نی نازم دعا کردم و ازت خواستم حاجتمو رواکنی واولین روزه ی امسال رو هم گرفتم ولی بازم تنهام اما انشالله سال بعد یه نی نی نازوتوپول بغلمه آمین
نفس مامان سلام
عزیزم دوروزه بدجوری خارش دارم همش اذیت میشمنمیدونم چیکارباید بکنم
دیروز قبل ظهربا خاله ژیلا بیرون بودیم رفتیم خرید بعد من برگشتم خونه وسایلامو برداشتم زودی باآژانس رفتم خونه باباییم چون قرار بود عصری با زن عمو عمه و مامان بزرگ زینب بریم خونه ی اشکان اینا بخاطرنی نی جون که اسمشم سبحان گذاشتن شبشم عمه فرحناز اینا خونه ی باباایرج اینا دعوت بودن ماهم که عضو ثابت اون خونه ایم
امروزم که روز اولیه که روزه ایم البته بابایی بخاطر مسافرت هاش نمیتونه روزه بگیره
یکم پیش با مامان یاسمن ومحمدپارسا که حرف زدیم خیلی امیدوارشدم قربونش برم قبل اینکه من بخوام وبدونم برام نذر کرد تا وقتی حاجت رواشدم نذرو اداکنه منم خودم نذرکردم تابموقعش رفتم قم حلش کنم خدایا همه منتظراتو تواین ماه عزیز حاجت رواکن
یـــــــــــــــــاخدا