معاینه و کنترل نوزدهم فروردین
سلام به روی ماه دوستای گلم
من اومدم
خداروشکر حال فسقلاو خودمم خوبه ...امیدوارم حال همه ی شماهم خوب باشه انشالله
روزا همینطور میان و میرنو شکرخدا منم پنج ماهم روتموم کردم و ماه ششم رو شروع کردم به امید خدا دعام کند این چن ماه اخرم همینطوری سپری کنیم و به مشکل نخوریم شکرخدا تا الانش خیلی خوب بودهمه چی جز یکی دوبار درد خفیف شکم و گلاب به روتون تکرر که امونم رو بریده همه چی خوب بوده....
نوزده فروردین وقت دکتر داشتم که باید سونوگرافی رو میبردم مطب که خانم دکترببینن...روزچهارشنبه بود باهمسری اس دادیم و قرار شدکه عصری بریم یه چن قلم خرت پرت نی نی هارو بخریم و بعدش بریم مطب...همسری سرساعت رسیدن با سه تا از همکاراشون که یکیش به تازگی متوجه پدرشدنش شده رفته بودن ماهی بخرن یه بیست دقیقه ای منتظرش بودم بعد بایه دنیا ذوق اومد و همش ازخرید نی نی هامیگفت....یه دوش گرفت نهارخوردیم و من اماده شدم و راه افتادیم....سیسمونی واعظ رو مدنظر داشتیم رفتیم اونجا و استارت خرید اولیه مون رو زدیم وای که چه کیفی داشت....خدانصیب همه دوستای گلم بکنه انشالله.ایشالا عکسم میذارم.
بعد ساعت ده دقیقه به نه بودکه رفتیم مطب یه چن نفری بودن و خداروشکر چون اخروقت بود شلوغ نبود....منشی به گرمی استقبال کرد و یه ده دقیقه طول نکشید رفتم داخل...فشارم دوازده رو هشت بودشکرخدا استرس نداشتم و این بار زیاد نشون نداد.وزنم معمولی بالااومده بود.و ازهمه مهمتراینکه صدای قلب فرشته هامم شنیدم و ژیلاخانم دستیار دکتر نان بخش یه لبخند رضایت رولباش نشست و منم راضی از تخت بلند شدم رفتم اتاق دکتر...دکترمث همیشه سفارشات لازم رو کرد...شیرینیجات و چربی و شور اینا نخورم و مواظب همه چی باشم.و داروهامو دوباره نوشتن و یه ویتامین دیگه هم اضافه کردن....من خوشحال بودم که داروهام داره تموم میشن خدایا بازماما خب بخاطر فسقلا حتما ادامه میدم....
قرار شد ماه اینده اردیبهشت 29 مطب زنگ بزنم اگه بودن برم دیگه 19 اردیبهشت نرم....منم اگه مشکلی پیش نیاد دکترم رو عوض میکنم و میرم پیش خانم دکتر قریشی چون دفترچه مون برای بیمارستانیه که ایشون اونجا عمل میکنن تاهم خرجم پایین باشه هم از بیمه تکمیلیم استفاده کرده باشم...امید بخدا
دیروزم با همسری رفتیم سیسمونی فروشی و کالسکه دوقلو و ساک وسایل و گهواره و ست وان رو پسند کردیم
فقط چون کالسکه دوقلو ماده نبود ماهم قرار سد همه چی رو یکجا بیاریم خونه...
یکی دوروز بادو بارون حسابی داشتیم اینجا زد ماهواره رو ریخت بهم....الان تلویزیونم که وصله به ماهواره تلویزیونم نمیتونم ببینم.امروز سرم به نهار گرم بود و یه مقدار گوشیم وقت گذشت فردا میخوام چیکارکنم حوصلم سرمیره همش....
نوزده تکه ی دخملیم
نوزده تکه ی پسملیم
پنج تیکه های فسقلام
جوراب
کیسه خواب
ست شامپو
لحاف تشک دخملی که برای پسملی هم قرمز هستش