دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 14 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

سونوی هفته ی بیستم....دکترجمسا

1394/1/16 17:10
739 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

من اومــــــــــــــــــــدم

دوستای گلم مامانا و دخمل پسرای گل خوبین؟خداروشکر سیزده بدر نوروز رو به خوبی وخوشی سپری کردید انشالله

من و فرشته هامم خوبیم شکرخدا

زیاد وقت ندارم خلاصه وار مینویسم و میرم

بالاخره بع 17-18 رو تعطیلات همسری از شنبه رفتن سر کار ومنم دیگه تنها شدم البته با وجور وروجکای قشنگم کمتر تنهایی روم اثرمیذاره..پنجشنبه سیزده بدر رو رفتیم باغ عمه اینا و کلی خوش گذشت و تا شب ساعت 12 باغ بودیم و بعد برگشتیم خونه هامون...جمعه هم همسری کنارم بود و روز اخرتعطیلی بودکه پیشم میموند....حالا دیگه روز از نو روزی از نو...برای شنبه وقت سونوگرافی داشتم و طبق گفته ی دکترم خانم دکتر نان بخش باید میرفتم سونوگرافی دکتر جمسا گفته بودن ساعت هفت و نیم اونجاباشم رفتیم و بعد یه ساعت معطلی  باشوشو رفتیم اتاق سونوگرافی تاریـــــــکدراز کشیدم اول سمت راست رو دیدن و از وجود پسملی خبر دادن و بعد با یه مقدار مکث سمت چپ و دخملی قشنگم که الهی فداشون بشم....همه چی عالی بود 

پسملی 335گرم و 20 هفته تمام.دخملی 334گرم و بیست هفته و یک روز تمام

همه چی خوب بود هرچند خودم سردرنیاوردم و مث همیشه تصویر ازشون ندادن رو جواب سونو وفقط مشخصات بود فقطرو مانیتور دیدم که چندان زیاد سردرنیاوردمتصویرشو میذارم حتما

خلاصه باکلی شور و شوق از تخت بلند شدم وراهی خونه شدیم البته از صبح خونه بابام بودم رفته بودیم مامانم رو برده بودیم ارایشگاه اخه ازوقتی داییم خدابیامرز فوت شده اصلاح نرفته بود باخاله کوچیکم بردیمش اطلاح و خوشکلترش کردیم و شب هم بعد سونو دوباره رفتیم خونه ی مامانم و با کلی ذوق توضحی میدادم که چی به چیه....خلاصه خدارو صدهزار مرتبه شکر برای دوقلوهام....برای همه ی کسایی که منتظرن از ته دل از خدا میخوام که فرشته هاشون رو بفرسته و طعم مادرشدن رو بچشن انشالله....الانم همسری یه ساعتی میشه که خوابیده میرم بیدارش کنم بریم گوشیشو از تعمیر بگیریم زده گوشیو ترکوندتشفرداهم شوشو میره شب ماموریته و پسفردا عصر برمیگرده دلم از حالا براش تنگ شدهمیبوسمتون دوستای گلم الهی هرکی هرارزویی داره بهش برسه الهی امین

راستییییییییییییییی امروز صبح دوستم الهه زنگیو گفت که بی بی چکش مثبت شده و ظهری رفت ازمایش خون اونم جواب مثبت شده شکرخدا هزار مرتبه شکر انشالله همه دوستای منتظرم اینطوری خبرای خوب بهمون بدن

خدانگهدارتا پست بعدی

پسندها (2)

نظرات (3)

مژگان
17 فروردین 94 7:33
ای جااااااان. جواب سونورافیت چه قشنگه ماشالله. قد و وزن و جنسیت نی نی های سمت راست و چپ رو جدا نوشته. خدا بهتون ببخشه عزیزم. مراقب خودت و میوه های دلت باش.
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی مژگان جونم فداتشم خدا حاجت دلتوبده گلم شادباشی بووووس
بابا و مامان
17 فروردین 94 19:27
خدا را شکر ارزو می کنم همیشه سالم و سلامت باشید عزیزم
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی دوست گلم خدافرشته هاتون روبراتون نگه داره انشالله
مرجان
20 فروردین 94 16:12
دلت روشن خوشبختیت مضاعف عزیزم امیدوارم خداوند بهت فرزندان سالم و صالح هدیه بده ...
الــنـــازجوون
پاسخ
الهی امین و همچنین