خــــدایا...
ســـــــــــــــــــــــــلام
دوستای گلم و نی نی های نازشون
خداجونم
بی مقدمه مینویسم...
یکم پیش همینطوری کلی فکروخیال میکردم یهو به اینجا رسیدم...که خدا چقد برای من معجزه کرد و محبتش و بزرگیش رو در حق من و شوهرم و حانوادم که انقد نگرانم بودن تمام کرد....خدا خیلـــــــــــی بزرگتر از این حرفاست همه مون میدونیم...اما شاید من تابه این سنم اینهمه درکش نکرده بودم...خدا یه بار معجزه کرد و درست وقتیکه هیچ انتظاری نداشتم و یکی از یزرگترین غمای دنیا تو سینمون بود (داییم فوت شده بود)جگرگوشه ام رو تودلم گذاشت....رفته بودم سونوگرافی برای تشخیص اینکه قلب تشکیل شده یانه یاکلی استرس رفتم و یه خبر شگفت انگیز شنیدم و فشارم رفت تا 14.16اینکه جگرگوشه های من دوقلوهستن و بایه دنیا خوشحالی خبر رو به همسری که توسالن نشسته بود دادمروزیکه لک دیدم و رفتم اورزانس برام سونونوشتن فرداش رفتم سونوگرافی فهمیدم که نفسای من یکی دختر ویکی پسره...وای خدای من واقعا نمیدونم چطوری و با چه زبونی شکرت کتم...من لیاقت اینهمه خوشی رو ندارم....خیلی بزرگی کردی درحقم خداجون...
منم مث خیلی ازد وستاکه منتظرن سختی کشیدم و اوایل نوشته هام رو تو وبلاگ بخونید میبینید چقد انتظارو تنهایی کشیدم...انقد پای کامپیوتر نشستم و باگریه نوشتماین نوشته های بالارو ننوشتم کهخدایی نکرده بخوام کسیو ناراحت کنم...نه فقط اول ازهمه خواستم دلمو خالی کرده باشم....بعدش هیچوقت یادم نره که ازکجابه کجارسیدم...و مهم تر از همه ی اینا امیدی باشم برای همه دوستایی که مث چن وقت پیش من ناامیدن و از همه چی زدن و فقط به نی نی فکرمیکنن مطمین باشن و امیدشون به خدا باشه و امروزشون رو خوش باشن چون به هرحال نی نی میاد و فقط روزاهستن که ما بی هیچ امیدی هی هولش میدیم بره تا فردابیاد شاید خبری بشه....دوستای گلم شادباشید خدا همه مون رو میبینه
امیدوارم زندگی همیشه به کامتون باشه و اگه سختی هم داشتید همین اخرای سال تموم بشه و سال جدید بهترین باشه براتون...به امید خدایاعلی