دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

یه دوره درمان دیگه

1393/9/4 12:07
548 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم

ایشالا که حالتون خوبه و زندگی بر وفق مراد

از دیشب هی میخوام بنویسم اما تنبلی میکنم...بلاخره الان گفتم قبل حموم یه چن خطی بنویسم و به کارام برسم...

من این ماه با پروژسترون پریود شدم و روز هفتم آمپول گونالم روزدم و طبق فرموده ی خانم دکتر روز دهم رفتم سونوگرافی...ازشنبه هم که خونه ی مادر شوهرم مرثیه و روضه خونی هستش یکشنبه بعد مرثیه ساعت شش همسری اومد دنبالم و راه افتادیم سمت مطب...دل تو دلم نبود....تاساعت هشت منتظربودیم و بعدش رفتم داخل...خانم دکتر اومدن و سونوگرافی کردن گفتن چن ساله بچه میخوای؟چرا آی وی اف نمیکنی؟گفتم دوسال و چن ماهی میشه که منتظریم گفتن پس فعلا فرصت هست و میشه با ای یو ای نتیجه گرفت بااین فولیکولای خوبی که داری....فقظ مشکل اینجاست که پلی کیستیک های خیلی ریزی داری ورحمت یه مقدار از حد معمولش نازکتره که اون مانع باردارذیت نیس اما برات یکی دوبسته استرادیول والرات تجویز میکنم بخور و سه شنبه اقدام کن و چهارشنبه که فردا باشه باید برم مطب برای سونوگرافی اگه مشکلی نبود و مصلحت بود خانم دکتر آی یوآی رو در نظرمیگیرن و منم مطمینا قبول میکنم....

من تابه امروز از خرداد تابه الان 16 کیلو وزن کم کردم....دکترکه دیدن بنده رو گفتن خیلی خوب لاغر کردی بارک اللهاومدم بیرون و برای همسری توضیح دادم همسری هم تواین فاصله رفته بود ماشین رو از پارکینگ بیاره بیرون و برای منم لباس انتخاب کرده بود از مغازه ها خخخخخ....رفتم دارومو گرفتم اومدم برگشتیم خونه ی باباایرجم...حالامنتظرم فردابرم مطب و ببینم خدا چی میخواد برامون خدا دل همه رو شاد کنه انشالله

امروز دایی عزیزم رو عمل کردن البته الان تو اتاق عمل هستش فکرم پیششه خدا خودش رحم کنه و شفاشوبده انشالله.تاجمعه آویزون خونه ی مادرشوهری هستم الحق و الانصاف بهم بدنمیگذره و باهام خوبن فقط این وسط جاریم بدجور رو اعصابمه همه رو زده بهم امروز فرداست که منفجر شه و یه دعوای اساسی راه بندازه یه ادم چقد میتونه پست باشه و حرف این و اون رو به بقیه برسونه خدا ازش نگذره خلاصه اعصابمو خراب کرده ....سپردمش بخدافردا صبح همسری میره و شب رو میمونه و ماموریت تشریف داره منم باید برم خونه ی بابام..جمعه هم ختم مراسم روضه خونیه خونه ی مادرشوهریه از صبح باید پلاس باشیم اونجاراستی نی نی پسر خالمم به دنیااومد...نارآی....ولی بخاطر یه مقدار مشکلی که داره هنوز تو بیمارستانه خدا خودش به نی نی کوچولو رحم کنه و سلامتیشو بهش بده...الان میخوام برم اگه شد یه دوش بگیرم نه که نمازمو بخونم اماده شم برم خونه ی مادرشوهرم

دوستون دارم خیلی زیاد دعاتون میکنم دعام کنید

پسندها (6)

نظرات (7)

ابجی سجا
4 آذر 93 12:14
اشک ازدل شکستگی ست ، سکوت از تنهایی ، لبخند ازمهربانی و پیام از دلتنگی.
مامانی
4 آذر 93 12:37
ایشالله خدا این ماه دیگه نا امیدت نمی کنه.موفق باشی عزیز دلم
مژگان
4 آذر 93 14:03
ان شاالله پست بعدی شما خبر خوش بارداریتون باشه. من خیلی وقته به وب شما سر میزنم. ان شاالله خیلی زوتر از آنچه که فکرش رو بکنید دلتون شاد بشه
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام مژگان عزیز...خوبید؟مرسی دوست عزیزم امیدوارم....شماوبلاگ نداری؟ایشالا خدادل شمارو هم شادکنه
بابا و مامان
5 آذر 93 7:24
ایشالاه که با خبرای خوش میای عزیزم اون کسی را هم که باعث ناراحتیت میشه محل نده خودش خسته میشه از کاراش دوستت دارم و منتظر خبرای خوشت هستم
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی دوست گلم امیدوارم و میدونم با دعاهای شمادوستای گلم خدا در رحمتشو برای منم بازمیکنه...بله همینطوره یه روز خودشخ سته میشه امیدبخدا
فریبا
5 آذر 93 18:04
الناز جونمممممممممممم سلام خوبی؟؟خداروشکر که فولیکات خوبه انشالاه که با ای یو ای جواب میگیری خوشحال باش و امیدوار ......انشالاه که حال دایت خوب بشه خدا خودش کمکش کنههههههههههههههههههه دوست دارمممممممممممممممممممممممم
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزدلم مرسی خوبم شکرخدا خودت و نفس خاله چطوره؟چه جیگری بشه نفسمون....اره خداروشکر اوناخوبن....ایشالا ای یو ای بشم و جواب بگیرم امید بخدا...مرسی خدا همه مریضاروشفابده...من بیشتردوست دارم جیگرمممممم
غزل , باباییش
6 آذر 93 12:46
سلام مامان جدید ... خوبی ؟؟؟ من میدونم مامان میشی ... مطمئنم ... ایششششششششالا ایشششششششششششالا ایشششششششششششالا ..... با خبر خوب میای ... هورااااااااسلام عزیزم.... مرسی شماخوبید دوست گلم؟ایشالا خدا ازدهنتون بشنوه ایشالا دلتون شادبشه مرسییییییییی
مامان سویل و آراز
6 آذر 93 16:29
سلام بر الناز عزیزم ... خوبی خوشی سلامتی؟ عزیزم انشالله از راه جدیدی که میری با دست پر و با خوشحالی برمیگردی و ارزو میکنم مثل مامانای دیگه تو هم خبرای خوب بهمون بدی که با این خبرها منم خیلی خوشحال میشم واسه داییتون هم شفای عاجل از خدا میخوام
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام شهره جونم دوست مهربونم...ممنونم شماخوبید؟انشالله عزیزم خدا دخترپسرنازتو براتون نگه داره خانمی...خدا همه ی مریضاروشفابده مرسی دوستم میبوسمتتتتتتتت