دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

دوتا آمپول خوشکل

1393/4/27 20:42
622 بازدید
اشتراک گذاری

 

ســــلام 

طاعات قبول دوستان

امـــروز جمعه 

الان ساعا 20:40

دیشب خیلی کسل بودم نمیدونم از داروها بود یاچی....یه چن بار قرار شد بریم بیرون یه چرخی بزنیم که اونم بعد باز کنسل شد من بدتر کسل شدم...موندیم خونه....دیروز به سفارش دکی اولین قدم این ماه بود...صبح ساعت 11:30 بیدارشدیم...امروز روزه نبودم چون وقتی روزه ام داروهامو همه بعدافظارمیخورم جمعه 12.13تادارو باید بخورم اذیت میشم یکجا امروز به سفارش همسری روزمو خوردم خدا ببخشه....اما هیچی هم نخورم جز ساعت دوازده یکی دولقمه...

الان یکم پیش همسری با باباییم حرف زدن والیبال ست دوم هستش ما جلوییم...والیبال تموم شه پاشیم بریم خونه ی باباشام اونجاییم بعد مامانیمو میبریم خونه ی همسایه قدیمیمون که هرسال شب احیا مراسم دارن من نمیرم و مث هرسال خونه هستم...بعد  از اونجا میرم امپول رو نوش جان کنم....خـــــــــدابخیر کنه انشالله.بعد باهمسری یه دوری میزنیم میایم خونه....شب احیاست دوستان از دعاهاتون بی نصیبم نذارید....

این ماه استرس ندارم و فعلا که فکرو خیال نمیکنم....ایشالا تااخرش هیمنطوری بمونم و اخرش نتیجه بگیرم اگرم نشد دیگه خدانخواسته....

زندگی به کامتون ایشالا هر مشکلی هر حاجتی که دارین امشب گره از مشکلتون باز بشه و عاقبت بخیر بشید الهـــــــــــــــــــی امین

پسندها (5)

نظرات (1)

زهراخ
28 تیر 93 13:51
سلام عسلم توهم ماروفراموش نکن التمااااااااااااااااااااااااااس دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا