دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

خدایا

1393/3/5 16:35
206 بازدید
اشتراک گذاری

خــــــــــــــــــــــــدایا

نمیدونم باهات قهرم یا آشتی؟

شکرت کنم یا بی تفاوت باشم؟

دعاکنم یا دست رو دست بذارم؟

به فکر دلم باشم یا به فکر هدفم؟

خیلی بهم سخت میگذره خــــــــــــــــــــدایا

کفر نمیگم.....ناامید نیستم....اما  تو بهم بگو به چی امیدوارم؟دلخوش چی هستم؟

این حق من نبود....من و امثال من عاشق بچه ایم و این نباید قسمت ماباشه

همسرمنم عاشق بچه ست اما بخاطر من میگه الناز خودمون راحتیم بچه بیاد اذیت میشیم و ...

من که میدونم الکی  دلداریم میده

مقصرمنم....باعث پدر نشدن همسرم منم......اینهمه خانم با وزن اضافه دارن حامله میشن طعم مادر شدن رو میچشن اونوقت من باید عذاب بکشم......نمیبخشم خودم رو خدایا...خیلی باخودم بد کردم...خـــــــــــــیلی

همیشه باخودم میگم نکنه دوستام مخصوصا دوستای خوبم باران و فریبا وامینه فکرکنن من حسودیشون رو میکنمنه به خدا.....من خلی خوشحالم بارداری دوستام باعث امیدمن شده.....همین الانم یه عطسه کردم یعنی صبــــــــــــــــــرکنباران جونم فریبا جونم...امینه جونم خدارو صدهزار مرتبه شکر برای مادر شدنتون و اینهمه خوشحالیتون از ته دل براتون خوشحالم و دعامیکنم که نی نی هاتون صحیح و سالم و صالح باشه و زندگیتون هزار برابر بهتر از قبلم باشه....الهـــــــــــــــــــــــــــــی آمین

خداجونم دل همه منتظرارو شاد کن....

امروز رفتم اصلاح البته فقط برای ابروهام....چون خونه خودم صورتم رو ژیلت میکنم.....بعد اومدم و خودمو وزن کردم دیدم خدایا 6کیلو وزنم کم شده شکرخداذوق کردم و زودی به شوشو اس دادم و گفتم بهش...بعد یک ساعت و سی دقیقه ورزش کردم و رفتم حموم و الانم نشستم یه پستی بذارم و برم نهارمو که برنج خیس کردم با کوکو سبزی اماده کنم....

شوشو بیاد میریم بریا بیمه ی ماشین...خرید برای من و احتمالا فروش گوشی اکسپریا و خرید خط بریا گوشی جدیدخدایا شکرت بخاطر خوشبختیم...بخاطر دلخوشیهام....بخاطر همسر عزیزتر از جوووونم و خانواده ی سالممروزهای خوبی داشته باشین دوستای گلم.....ضمنا مبعث مبارک

پسندها (7)

نظرات (7)

بــــــــــــاران
5 خرداد 93 16:59
الناز دیووووووووووووووووووووووونهآخه کی میگه تو حسودی میکنی مگه خدایییییییی نکرده خدایی که داده نمییتونه پس بگیره که کسی خودشو بگیره یا بگه وای الناز حسوده ...خب توهم سختی میکشی ومیای اینجا خالی میشی تو بامزه ترین وشیرین ترین دوست وبلاگی همه ی ما هستی من خودم هزار بارگله کردم و تو خلوت اشک ریختم از نگاه سنگین خیلی ها ضربه خوردم خیلی تیکه های ناروا شنیدمولی نوبتم همون موقعه بود که خدا خواست تو هم خدا فقط میدونه کی نوبتته ولی میشه خودتم میدونی که میشه مگه چه مشکل خاصی داری که نشی/بده یکم رو فرم بیای بعد مامان بشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تا میتونی غمگین یا شاد بیا وبنویس وخودت رو خالی کن دوست جونم تو عشقمی دعاهای ما به حال هم نباشه هممون نابودیم.لحظه به لحظه دعات میکنم وقتی نی نیمو دیدم بخدا دعات کردم/ببینم اون حالت تهوع هاتو دلم خنک بشه وبه امروزت دوتایی بخندیمعزیزم شوهر مهربون تو هم بابا میشه و میاد درسته از خوشحالی قورتت میده/قربونت برم بوووووووووووووووس
الــنـــازجوون
پاسخ
فداتشم باران جووووووووووونم نه عزیزم هیکشی نگفت من حسودم تودلم گاهی میگم اگه اینطوری فکر کنین که من حسودم چقد ادم مزخرفیم اونوقت من که خدا اینطوری داره تستم میکنه...فداتشم عزیزم اره میدونم میشه چون اگه خدابخواد میده دوست دارم ابجی جونم همیشه کنارم بودی همین باعث راحتیه خیالمه بوووووووووووووس
مامان خانومی
5 خرداد 93 17:57
سلام اون روز بهت اس دادم چرا جواب ندادی؟ هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا ماها باید فکر کنیم که تو حسودی میکنی؟؟؟؟ چلا این حرفو تو ذهنت میاری عزیزم الناز مگه من با وزن بالا باردار نشدم اصلا بهش فکر نکن خدا بزرگه نگران چیزیم نشو که فکر کنی ما فکرای.... اتفاقا ما تو رو با دنیا عوض نمیکنیم تو رو هم من مخصوصا قد دنیا دوست دارم چون از قدیم باهم بودیم درد و دلای همو گوش میدادیم سختی و خوشی با هم بودیم خدا فرشته توام میده انشاا....
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام امینه جووووووووووونم فداتشم نمیدونم یادم نیست باید اس هامو نگاکنم...ببخشید به هر حال.....فداتشم ابجی جونم میدونم اما خب نمیخوام خدایی نکرده این فکرارو بکنید دیگهانشالله خدا سهم همه منتظرارو میده خانمی دوست دارم مواظب فرشته کوچولوت باش میبوسمت
فریبا
5 خرداد 93 18:38
النازیییییییییییییییییییییییییییییییییییی آبجی گلم تو نفس منیییییییییییییییییی کی گفته تو حسودیییییییییییییی ما اینجا مثل ی زنجیریم به هم ربط داریمممممممممممممممممممممممممم منم خیلیییی وقتا گله میکردم مینوشتم خودمو خالییی میکردم تو که مشکل بدی نداریییییییییییی خیلیییی زود با ی درمان راحت نی نی دار میشی ببین عطسه کردی خدا بزرگهههههههههههههههه به خدا همش برات دعا میکنم دیگه از این فکرا نکن آفرین دوست خوشگلممممممممممممممممممممم عالیه وزن کم کردنت همین یعنی نزدیکی به نی ن ی بوس
زهراخ
5 خرداد 93 20:26
سلام النازجونم الهی فدات شم هروقت خداصلاحش باشه بهت یه نی نی خوشکل ومامانی میده یه روزی میرسه که هرچی خوشحالی وخوشبختی تودنیاهستش فقط مال آجی جون خودمه عاشقتم انشاا....عشقت به همین زودی هابابامیشه امشب خیلی واست دعاکردم عزیزدلم البته اگه خداقبول کنه بوووووووووووووووس
سحر
7 خرداد 93 13:40
مگر کودکان یتیم و بی سرپرست چه گناهی کردن که هیچکس حاضر به پذیرفتن آنها نیست؟ کودکان معصوم و پاکی که تنها آرزویشان داشتن یک سرپناه و خانه ای گرم است. آیاشاد کردن دل یک بی پناه بزرگترین ثواب نیست؟؟
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام سحرجون خوبی عزیزم؟ما خیلی وقته به فکر اوردن یه بچه هستیم از بهزیستی....اماباید 5 سال از اقداممون بگذره یعنی 5 سال بگذره ازاینکه خواستیم بچه بیاد و نیومده....فعلا مشکل خاصی نداریم اما بعدها حتمااین کارومیکنیم
بابا و مامان
7 خرداد 93 13:56
عزیز دلم امیدوارم این دلتنگیها به زودی تموم شه و نشونهای باشه برا اومدن عزیز دلم وای الناز جونم چه روزی میشه اونروز باید قول بدی اول به خودم خبر بدی بی صبرانه منتظر اون روز قشنگم حالا برو خصوصی
الــنـــازجوون
پاسخ
ســــــــــــــــلام خوبی عزیزم؟وای اره بخدا انشالله....التماس دعا..چشم حتمااااااااااا توکلم به خداست میبومست دوستم چشم حتما
بــــــــــــاران
7 خرداد 93 16:17
انشاالللللللله که بچه خودت رو میاری بزرگ میکنی