دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

روزهای من

1393/2/21 17:51
297 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

من یه خانم بااراده ام و بخاطر خانوادم هرکاری میکنم برای همین 4 کیلو وزن کم کردم

گل نازنینم خیلی خوشحالم و راضیم از این وضعیت چون دارم نزدیک میشم بهت...چون میدونم آخرای تنهاییهامهدیروز که از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتمو شستم اومدم خودمو وزن کردم دیدم 4 کیلو کم کردم زودی به بابایی اس دادم و همسری هم کلی خوشحال شد....بعدش باروحیه ی عالی رفتم آرایشگاه و اومدم خونه رو جم و جور کردم همسری میدونستم 7:30 میاد خونه...غذا بعد مدتها آبگوشت داشتم...تاهمسری بیاد یه ظرف گنده سالاد کاهو خرد کردم وای سالاد بدون سس یه جوریه اما خب باید میخوردم...اون ظرف سالاد کاهو شد نهارم...همسری هم که اومد ابگوشت خیلیییی کم خوردم زیاد دوس ندارمهمسری اومد و یکم گپ زدیم گفته بود میریم خونه ی باباش اما چون مادربزرگش رفته بود دیگه نرفتیم و مونده همون روز پدر بریم...همسری گفت من میرم به همکارم چن تا برگه باید بدم پاشو باهم بریم...بعدش میریم خونه ی باباایرج..گفتم نه اونجا نمیرم بریم در دررفتیم و رفتیم ورفتیم اخر سر رسیدیم به پارک دانشجو که تازه افتتاحش کردن...واقعا لذت بردم خیلی خوشکل بود....مخصوص پیاده روی ...اخر سر عکساشو میذارم...

یکم گشتیم و نشستیم رو نیمکت...همسری عشقولانه دستشو انداخته بود گردنم و داشتیم ماه ستاره هارو میدیدیم گفت تو ماهی منم تک ستاره ات ..خخخخ راستم میگه یه دونه ستاره فقط بغل ماه بود بعد یهویی دیدیم اقا رضا همکار همسری که دوران مجردی دوست پسر دوست بنده بود باخانمش از جلوی ما رد شدن...ماهم که توحس بودیم..خخخخخ...بعدش پاشدیم اومدیم همسری اروم رانندگی میکرد یه جورایی ارامش میگرفتیم هردو...اخرسر اومدیم همسری بستنی مهمونمون کرد خیلی هم چسبید....دیگه از چاقی لاغری گذشته هفته ای یه بار بستنی رو میخورم اومدیم خونه و بعدش لالا...

امروز صبحم بعد مرتب کردن خونه یه ساعت ورزش و حمام نشستم پای نت...

الان همسری اومدن و نهار خوردیم ومیوه خوردیم و قراره بریم برای روز پدر کادو بخریم برای همسری...

الهی که دلتون خوش باشه و همیشه لبتون خندون....آمین

و در ادامه مطلب چن تا عکس خوشکل از پارک دانشجو ارومیه ی خوشکلمون

  

 

پسندها (3)

نظرات (7)

زهراخ
21 اردیبهشت 93 19:51
سلام النازجونم انشاا...به زودی جمعتون 3نفره میشه فدات شم همیشه تک ستاره ای خوش باشین عاشقتم
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی عزیزدلم ممنون
بابا و مامان
22 اردیبهشت 93 1:10
همیشه دلتون شاد باشه عزیز دلم چه عکسهای قشنگی وای خوش بحالتون
باران
22 اردیبهشت 93 9:58
هیچ لحظه ای قشنگتر از لحظه ی عاشقی نیست خوشحالم از صمیم قلبم که از زندگیت لذت میبری/
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی عزیزدلم بابارن جونم شادباشی
فریبا
22 اردیبهشت 93 11:04
سلااااااااااااااااااااام عزیزم همیشه به خوشی آفرین به این اراده خوشحالم که 4 کیلو کم کردییییییییییییییییییییییییییییی مبارک پارک قشنگتون عالی بود عکس هاااااااااااااا انشالاه همیشه به خوشی باشیییییییییییییییییی عزیزممممممممممممممممممممم
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عشقممممممممممممممممممممم مرسی عزیزدلم...مرسی شادباشی اجی جونم
مامان دینا
22 اردیبهشت 93 11:38
الناز جان همیشه خوش بخت باشی راستی پارک دانشجو کدوم طرف ارومیه میشه
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی عزیز دلم..... اخر شهر چایی تقریباغ چسبیده به بند
مامانه کیاناوهانا
22 اردیبهشت 93 17:49
افرین به این اراده... من ایمان دارم به اینکه با همین ارادت به نی نی نازت میرسی مهربونم...
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام مرسی عزیزدلم....انشالله خانمی التماس دعا
مامان
24 اردیبهشت 93 21:52
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=14747&PageNumber=1