تجویز دکترنان بخش
سلام مامان جونم نقسم همه کسم تویی که نیومده شدی دلخوشیم...عزیزم دیروزعصربابایی قربونش بشم خیلی باعجله رسیدخونه من زودی رفتم ماشین و روشن کردم ازپارکینگ اوردم بیرون بابالباس پوشیداومدرفتیم...رفتیم داخل مطب پرررررررررر بود..قربون خدابشم چرا نازایی انقد زیادشده...نوبت من گذشته بود چون هفت و پنجاه رسیدیم مطلب یه نیم ساعتی باهمسری نشستیم منتظر...بعدگفتن خانم ذکایی بااسترس تمام رفتم داخل...خانم منشی منوبردن پشت پرده گفتن لباساتو درییار الان خانم دکترمیان برای معاینه...گفتم وای من که تازه معاینه شدم بازم معاینه...بالبخندگفتن بله...اخمالوبودا اما اون لحظه ازش خوشم اومدفهمیدم مهلبونه...رفتم روتخت ومنتظرشدم معاینه شدم و لباس پوشیدم رفتم پیش خانم دکتر..گفت خانم مشکلی نداری اماهمین پلی کیستیک روبایدخودتم بخوای که ازبین بره اونم فقط با کم کردن وزنت ازبین میره..گفتم بله خانم دکتردرجریانم...دستیارشون داروهارو برام تجویزکردن وتوضیح دادن...دوبسته متفورمین هرهشت ساعت یکی و یه بسته فولیک اسید روزی یه دونه...ویه آزمایش هورمونی برای روز دوم پ برام نوشتن منم گفتم که تازه پاک شدم گفت باشه تواقدامتوبکن داروهاتوبخور به موقع هم آزمایشتوبده بیا...خداحافظی کردم و همسرم دستموگرفت و اومدیم بیرون...داروهامو گرفتیم من فشارم افتاده بود دهنم خشک شده بود شوشو برام قاقالی لی خرید و خوردیم خواست بریم بستنی گفتم نه دلم غذای گرم میخواد گفتم زودتربریم خونه داداش...یه دوری زدیم شوشو توماشین دلداریم دادوخداروشکرکرد که مشکلی نداریم...اومدیم رسیدیم خونه داداش و یکم بعدش شام خوردیم...دوستای گلم که عین خواهرامن بهم اس دادن و حالموپرسیدن مرسی دوست جونام...انشالله خداوند لطفشو شامل حال همه بکنه...الهی آمین