اینم ازامروز
سلام و سلام و سلام...احوال دوستای گلم...اول ازهمه بگم که فعلا از پری خبری نیست و هنوزم منتظرم تاببینم چی میشه...امروز روزنسبتاخوبی بود و بدک نبوده...صبح بیدارشدم یکم جم و جور کردم وبعدش رفتم رو دستگاه و نزدیکه یه ساعت ورزش کردم و بعدش رفتم دوش...تنبلی میکردم دلم میخواست با آژانس بیام امادیدم نه باباحالشودارم پیاده روی کنم...گوشیم شارژش خیلی کم مونده بود علامت قرمززده بود وخداخدامیکردم گوشیم خاموش نشه و تاخونه بابا توگوشم آهنگ گوش بدم...شکرکه رسیدم خونه و باطریم هنوز تمام نشده بود...اومدیم نهارخوردیم و یه ذره گپ زدیم بعدمنو مامانم رفتیم بدیم خیاط برای مامانم لباس بدوزه...نزدیک بودپیاده رفتیم وبرگشتیم...قراربود داداشم خانمش رو بیاره...بعدش اونارسیدن ودیگه ازاون به بعدنشستیم و ورزش فک میکنیم و باگوشیا ور میریم...باهمسری صحبت کرده بودم که شلمن سایزکوچیک برای پارساوپریسابخره ویه کادو برای زن داداشم عیدی...امابعدش برای شلمن منصرف شدم و همسری اوکی رو داد و گفت که خواهرش زنگیده بود که برا اونم شلمن بخره امافهمیده بودکه گرون شدن منصرف شده بود...ضمناهمسری گفت که آخرین باره که میره بانه البته برای قبل عید...خیلی خوشحال شدم آخه گفته بودکه یه باردیگه هم قراره برن....خداروصدهزارمرتبه شکر...درسته وقتی خونست مث تام و جری میشیم اما وقتی نیست افتضاح دلتنگشم...بعدشم قراره فرداغروب که رسیدخونه بعدش میخواد بره عروسی یکی ازهمکاراش....دوس ندارم بره امانباید مانع بشم حق داره...حالاببینم چی میشه شایدم مانع شدم خخخخخخخخخخخ....دوستون دارم دوستای گلم ماچ از روی ماهتووووووون