دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

یه روز خسته کننده ی دیگه

1392/12/10 16:50
223 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

10 اسفند....15:08 روز شنبه همسری میاندوآب ومنم باز مانده ام تنهای تنــــــــــــها

امروز همش حس میکنم یه اتفاقی میفته...اصلا یه جوری ام...خدا بخیر بکنهدیروز و دیشب زیاد خوبی نداشتم...شب شد و خوابیدیم طبق معمولصبح ساعت5:45برای بدرقه ی همسری بیدارشدم اون که رفت بازاومدم خوابیدم...بعدش ساعت 10 با تلفن مامانم بیدارشدم.....حوصله نداشتم از جام پاشم...بعد با دختر خاله سمیه حرف زدیم و اومدم جم و جور کردم و یه نیم ساعت با دستگاه کار کردم...حوصلم خیلی سررفته....هیپنوتیزمهمسری امروز قرار بود5-6بیا داما متاسفانه بازم جلسه دارن...مامانم گفت باباایرج اومده بود خونه که یهو زن عموم زنگ زد گفت حال مامان بزرگ خوب نیست بابامم زودی رفت....خدا هرچی صلاح میدونه اما مامان بزرگم برای همه مون بدی کرده اما ما میذاریم به حساب پیریدلم میخواست الان شوشوم پیشم بود بعدش حاضرمیشدیم میرفتیم خریدمیخوام امشب به برادر شوهرم بگم که بیاد شام خونه ی مانمیدونم بگم یانه...اما اس میدم اگه خواهرش اونجا نباشه میگم شام بیاد چون دیگه شاید وقت نشه و نتونم بقیه وقتاهم دیگه شوشو نیست که منم دوس ندارم تنها باشم....ابرومیخوام برم سوپ درست کنم خیلی وقته همچین غذایی درست نکردم  ...ببنیم حسم میگیره یا همون مرغ و برنج و اماده میکنم...

ضمنا به سفارش دوست جونیم میخوام برم سر رژیم کانادایی....با امید به خدا شروع میکنم و 15 روزه یه تغییر تحول اساسی میکنم....خداجونم ما همچنان امیدوار و زنده به امیدتیم...

یاحق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

زهراخ
10 اسفند 92 17:56
سلام عزیزم دوست دارم تابینهایت
مامان الناز
10 اسفند 92 19:03
ايشالاه كه خيره و هيچ اتفاق خاصي نمي افته عزيزم اميد خدا شروع كن من مطمئنم تو موفق ميشي دوست دارم الناز عزيزم
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی عزیزم بابت همه کمکهات و راهنمایی هات...لطف کردی.....منم خیلی دوست دارم
مامان ستاره
10 اسفند 92 21:27
سلام عزیزم ... انشاالله که اتفاق خاصی نمیته برا مادربزرگت و شوشوت هم یه سلامتی میاد یشت گلم .... راستی ورزش کانادایی دیگه چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//// درضمن خیلی دوستت دارم
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام خواهری...... خوبی عزیزم؟انشالله... الهی امین ....ورزش کانادایی نه رزیم کانادایی 15 روزه هستش...من بیشتر دوست دارم ابجی جونم
نیلوفر جون
10 اسفند 92 23:42
salam azizam khily jaleb minvisy dost darm boooooooooosssssssssssssssss
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزم خوبی؟مرسی گلم منم دوست دارم خیلی مواظب خودت باش بووووووووووووووس
مامانه کیاناوهانا
11 اسفند 92 8:05
خصوصی
الــنـــازجوون
پاسخ
چشممم
مامان سویل
11 اسفند 92 9:21
سلام الناز جون. خدا از تقصیرات مامان بزرگتم بگذره عزیزم . موفق باشی عزیزم
فریبا
11 اسفند 92 10:54
سلاام گلم انشالاه خیلی زود تموم این روزهای خسته کننده تمام میشه و روزهایی میرسه که همش سرگرم نی نی خشگلت میشی الهی آمین انشالاه که خیره و مامان بزرگت چیزیشون نمیشه
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام انشالله همچنین خواهری جونم....انشالله خدا حفظش کنه
مامان محیا(ارام جانم)
11 اسفند 92 14:16
ب ماهم از این ردستورات غذایی میدی الی جوننننننننننن؟
مهساونی نیش
18 اسفند 92 18:02
سلا م گلم وخوبی النازجونم سعی نکن سرخودرژیم بگیری اگه ویتامینای بدنت کم شه هم موهات میریزه هم ناخنات بلندنمیشه.هم خدای نکرده بچه داربشی به نی نیت اسیب میرسه.چون همین بلا سرزندایی بیچاره ی من اومدوالان که الانه دارن تاوان پس میدن!!!!!!!!!بهم سربزن الی جون دوستدارم
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزم خوبین؟بله هیمنطوره باید با اصولش برم جلو...چشم خواهریعزیزدلم ادرستو درست بده برام صفحه ات بازنشد متاسفانه