مردم و زنده شدم
سلام
روز خوش دوستای گلم...
15:10 دقیقه و من یه نیم ساعتی میشه نشستم و بیکارم...
امروزم انباری ر و تمیز کردم و کلی خسته شدم
صبح بیدار شدم با مامانم حرفیدم بعدش اومدم نیم ساعت پیاده روی فعلا میخوام ویبره نزنم چون ممکنه مامان شده باشم خخخخخخخشوخی کردم....بعد تردمیل 3 تا لیموشیرین خوردم ...اصلا اشتها ندارم بعد رفتم سر انباری یهو دیدم کل وسایلا رو ریختم وسط خیلی سختم اومد اما باید تمومش میکردم...یه چن بار خودمو کوبوندم این ور اون وراما خب در کل زنده ام...
امروز همسری خوی هستش و قراره تا5بیاد حالا یکم این ور اون ور...بعدش قسمت باشه میریم برای خرید ...یه تراز هم میخرم ببینم در چه حالم....الانم یه بندی انداختم و نشستم برنامه ی مسابقه ی عروس مادرشوهرارو از شبکه ترکیه میبینم بعدش میرم حموم سرتاپا گردوخاکم
دوست جونام دوستون دالم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی