زود نبود....
سلام سلام سلام
از دیشب یه دردایی داشتم...نگو خبراییه
دیشب همسری ساعت8 رسید خونه....بعدش چایی و شام و بعدش یکم گپ زدیم...
دیدم بدجوری بی خواب هستش پیشنهاد دادم زود بخوابه هرچند بهش احتیاج داشتم که باهام حرف بزنه و کنارم باشه...اما خب رفت خوابید دقیقا ساعت10:30بود...منم بیکار بودم یه سر به فیسبوک زدم ...بعد یهو دیدم فریبا جون اومد رو خط...خیلی خوشحال شدم اخه خیلی کم پیش میومد اون موقع هر دو انلاین باشیم...یکم گپ زدیم درد دل کردیم
خلاصه ساعت 12:30 اینا بود که رضایت دادیم که بریم بخوابیمصبح همسری سرحال وقبراق بیدار شد چون شب زود خوابیده بود...رفت شرکت و ساعت8:30 زنگ زد که میاد برای صبحانه منم زودی چای و صبحانه رو اماده کردم خوشحال بودم که امروز ارومیه ست و احتمالا بعد ظهر بریم بیرون و احتمالا خرید....اومد داشتیم صبحانه میخوردیم که گفت جلسه داریم بعدظهر دیگه من اون لحظه خواستم اینطوی شماما خونسردیمو حفظ کردم و فقط اینطوری شدمبیچاره چیکار کنه دست خودش نیست که.....واقعا متاسفم که ناراحتش میکنم....اما خوب منم حق دارم تنهایی سخته....بعدش زودی اماده شدم و لپ تاب رو برداشتم و گفتم من دارم میرم....گفت کجا....کفتم خونه ی مامانم....سرراه منورسوندخونه ی مامانم و الانم تلپم خونه ی مامان....یکم دیگه خودشم میرسه اینجا نهارشو که مامانم زحمت کشیده قورمه سبزی خوشمزه درست کرده میخوره و بعد میره شرکت....اوووووووووف چقد حرف زدمواینکه صبح بیدارشدم دیدم پری خانم تشریف اوردن....اصلا ناراحت نشدم چون میدونستم این ماه هم نمیای...عزیزدلم نی نی نازم عاشقتم شب خواب دیدم...
وای عزیزم تو خواب بغلم بودی وای که چقد شیرین بود....یه نی نی ناز سفید پوش خوشکل که دست دوستم بود رفتم نی نی رو تحویل بگیرم از دوستم طاهره جون...به نی نی تو شیشه شیر دادم یهو دیدیم همه شو برگردوند....منم عوض اینکه پاکش کنم بردم سربچه رو گرفتم زیر شیراب صورتش پر شد از اب عوض اینکه بترسه یا گریه کنه دیدم نی نی نازم زد زیرخنده مث ادم بزرگ قهقه میزدم...چقد سرتق بودی خخخخخخخبعد قرار شد با بابایی بریم برای پوشک بگیریم و شیردوش....توراه بابایی رو گم کردم....مامان جان یهو دیدم تو یه جای ناشناخته ام انگار روستا بود دیدم 100تا سگ وحشی افتادن دنبالم من میدوم اونا دنبالن میان....به پام نمیرسیدن در عجبمسگ دیدن تو خواب خیلی بده....دشمن هستش و غیبت...خدا میدونه پشت سرم چیا که نمیگن....فدای سرم....مامانی من فقط عاشق توام عزیزم.....زودی بیا که دلم لک زده برای داشتنت