دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

آخیشششش

1392/10/30 11:46
278 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوست جوونیام.....

به نی نی توپول نازم که ندیده و نشناخته عاشقشم...به امید روزیکه خبر اومدنتو به عزیزام بدم نی نی کوشولوم

مامانی دیروز صبح طبق عادت هندزفری رو برداشتم و از توخونه خودمون تا خونه ی بابا ایرج همش آهنگ گوش کردم و 15دقیقه هوای تازه تنفس کردم و روحیه گرفتم...اومدم یکم با مامانی حرف زدیم یکم بعدش بابا جوووووووووونم اومد...بمیرم براش سرماخورده...هرکی رو میبینی مریضه انشالله همه حالشون زودی خوب بشه...بابایی منم زود زود خوب بشه و خداروشکر امروز بهترنخلاصه بعدظهر تصمیم گرفتیم با مامانم بریم خونه ی عمو جاویدم....smsبه زن عموم دادم و گفتم که اگه خونه باشین میخوایم با مامانم بیایم خونتون....زن عمومم زنگ زد و گفت پاشید بیاید عمه فرحنازتم اینجان....خلاصه زودی حاضرشدیم و رفتیم خونه ی عمویی....خیلی وقت بود عمه ام رو ندیده بودم.....یکم گپ زدیم و بعدشم میثم پسر عمه هم اومد.....غروب با مامانی قدم زنون اومدیم خونه ی بابام...شب داداش سجاد اومد برا بابایی امپول اینا زد و حالا خداروشکر امپولا اثرکردن و باباییم زود زود خوب شد الحمدالله

شب دوست بابا ایرج....آقا افشین و مریم جون و دخترکوچولوشون مها کوچولو اومدن منم خوشحال شدم چون حوصلم سررفته بود و خوش گذشتدخترشون خیلی شیرین زبونه و دوست داشتنی...خداحفظش کنه

برای فرداشبم شام دعوتمون کردن ما بابایی و داداشم اینا و امیر.....یه موردی هست اگه حل بشه میریم نه که میمونه برای بعد...

امشب شوشوی عزیززززززززززززترازجونمم برمگیرده الهی قربونش بشم منبراش سپردم توپ بزرگ ورزشی  بخره...اون بار پارسا خان  زحمت کشیدن ترکوندن .... حرصم میگیره یادم میفتهاه اه اه

راستی یادم رفت از تولد داداشی بگم...

شنبه عصر ساعت6 اینا منو شوشو و مامانم رفتیم برای تولد داداشی کادو بخریم....

من که تی شرت استین دار خوشکل خریده بودم...اما مامان بابا نمیدونستن چی بخرن....

تصمیم گرفتن وسایل خونه برای الناز زن داداشم بخرن...خلاصه تولد داداشی و خوش به حال زن داداشیساعت 8اینا رسیدیم خونه ی داداشم..بابام چن دقیقه قبل ما رفته بود....مریم خواهر الناز و دخترش مهرسا اونجا بودن...یه جورایی هم قیافه داشتن...بعدمطمئن شدیم که مریم و همسرش حسن اقا هم شام هستن.....بعد دیدیم زنگ خونه زده شد.....یهو دیدیم خواهر مجرد الناز یعنی پریناز و مادرش هم اومدنوای خدا من با اونا جور نبودم و نیستم.....تو عروسی داداشم بدجوری حالمو گرفته بودن واسه همین دلم یه جوری شده ازشون.....بعد داداشم و داداش الناز و حسن اقا اومدن و شام خوردیم....من نمیدونستم که خانواده ی النازهم هستن...چون همیشه ماخودمون بودیم و این بار من لباسم همچین مناسب نبود و نمیتونستم   پیش شوهر خواهر و برادر الناز راحت باشم....وو کمک نکردم و فقط توجمع کردن سفره یه کوچولو کمک کردم....بعد کیک و بعد رقص چاقو و رقص مهرسا...خلاصه خداروشکر خوش گذشت... اونجا همسری خیلی با مهرسا بازی کرد....خیلی خوش گذروندن...شوشوم بهم گفت الناز میخواااااااااااام.....گفتم چی؟گفت بچه   از کجا بیارم خـــــــــــــــــــــدای من...خدایا  تورو به بزرگیت قســـــــــــــــم دل من بنده ی حقیرت نه اما دل همسر مهربون من رو شاد کن خیلی بچه دوست داره خیلی  زیاد.....خدا دل همه رو شاد کنه و دلخوشی به همه بده...الهی آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

فریبا
30 دی 92 16:59
سلام الناز جونم خوبی؟؟؟الهییییی که همیشه دلت شاد باشه..گلم خوشحالم شوشوت د اره میاد.......الهییییییی که زود زود نی نی ات بیاد غصه نخور................به خدا توکل کن....دوست دارم آبجی جون
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام ابجی ماهممممممممممممممممممممم فداتشم من.....قربون خودمون برم که این ور همش ناله از تنهایی میکنیم بعد میایم همو دلداری میدیم...خداروشکر بخاطر داشتن تو و بقیه ی دوستای عزیزمون خانم طلا......اشنالله هرچه زودتر بیان و ماهم دلمون شادبشه...الهی امین
فریبا
30 دی 92 18:55
مبارک قالب جدیدت
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی فریباجونم...............قشنگه ابجی جونم؟
نیلوفر جون
1 بهمن 92 0:00
مامان ستاره
1 بهمن 92 0:22
انشاالله به زودی خدا یه دو قلو بهت بده النازی وقت سر خاروندن نداشته باشی الهی آمین
الــنـــازجوون
پاسخ
الهییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی امین ابجی خانمممم خدا انشالله هرچه زودتر تورو هم به ارزوت برسوه الهی امیییییییییییییین
مامان الناز
1 بهمن 92 1:20
بابا اینقدر که غصه می خوری ما هم از بین میریم به خدا همه چی درست میشه هر چیزی یه وقتی داره پس نا امید نشو
الــنـــازجوون
پاسخ
چشم عزیززززززززززززززززم
مامان الناز
1 بهمن 92 2:41
الناز جون تو رو خدا اینقدر غصه نخور ما هم از غصه تو مردیم هر چیزی یه وقتی داره همه چی به وقتش درست میشه
الــنـــازجوون
پاسخ
خوب دارم از تنهایی میمیرم اخههههههههههههههههههههههههههه خداجونم...خانمی خیلی جای خالیش توخونه اذیتم میکنه دعام کن
باران
1 بهمن 92 12:03
النازی عزیزم خداروشکر دوروبرت شلوغ وهمیشه خوش میگذره توکل به خدا وبالطف اهل بیت ماهم صاحب بچه میشیم خیلی سخته خیلی سخته که ازت چیزی شریک زندگیت بخواد که دست تو نیست دست خداست...خیلی دل آدم ریش میشه فدات شم این روزها هم میگذره به خدا که میگذره و ماهم جواب این همه اشتیاقو میگیریم/خدا ارحمن راحمینه/میدونم گاهی آدم کم میاره اصلا نمیدونم چه حکمتیه هرجا میریم یه بچه جولومون سبز میشه و واسه شوهرمون دلبری میکنه/اونم دخمل ناز از خدا میخوام زودی به حاجت دلت برسی وزودی یه پست واست بترکونمدیگه غصه مصه نخولیامامانی
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام باران جونم عزیزم مرسی.............اره خداییش خیلی کم اوردم....دارم از تنهایی از بدون نی نی زندگی کردن دق میکنم.....نمیتونم اونیکه همسرم میخواد و بهش بدم...واقعا متاسفم....اما خداروشکر که سالمیم و مطمئنا خدا بهمون نی نی هم میده عزیزم توام غصه نخور خدا بزرگه امشالله به زودی همه مون انتظارمون به اخرمیرسه و زودی مامان میشیم انشالله
فرشته مامان محمدرضا
1 بهمن 92 18:33
سلام الناز جونم خوبی؟ اکثرا میام و نوشته هات رو میخونم خاطراتت خیلی جالبه. انشالله خدا بهت بچه هم میده و خوشبختر میشی.
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزدلم....خوبین؟خیلی ممنونم گلم مرسی لطف میکنین.....شادباشین دوست من
مامان یاسمن و محمد پارسا
3 بهمن 92 8:22
سلام عزیزم خدا را شکر که حال پدرتون بهتر شده ایشالاه همیشه سلامت باشند تولد داداش سجاد هم مبارک باشه عزیزم الناز جونم ایشالاه خدا به زودی دلتون را شاد کنه
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام خانمییییی خوبین؟مرسی گلم...خدا عزیزای شمارو هم براتون نگه داره و دلتون همیشه شادباشه......شادباشین یاعلی
آلاله
4 بهمن 92 17:20
سلم خانومی من چند وقتی هست که وبلاگتو می خونم ار ته ته قلبم برات آرزو می کنم هر چه زودتر به مراد دلت برسی و یه خونواده شاد مثل بشید
الــنـــازجوون
پاسخ
سلاممممممممممممممممممممم خانمی خوبین؟مرسی از همراهیتون خانمی......امیدوارم شماهم شاد و سلامت و خشوبخت باشین دوست من