من و احوالاتم
سلام
من اومدم شماهمگی خوبین؟من خوبم و روبه راهم دقیقا این شکلیدیروز روز خوبی بود مامان جان البته چون کار کردم و خونه رو یه دست کشیدم وقتم خوب گذشت و تاساعت2:30 همش کار کردمو....بعدش تاعصر نشستم پای نت...همسری جونمم ساعت 19:35رسید خونه و همینکه رسید گفتم برو یه دوش بگیر بریم خونه مامان جونت اینااونم قبول کرد و رفت و اومدشاممون رو خوردیم و توویچت به برادرشوشو پیغام دادم که خونه اید زودی جواب داد نه خونه ی بهار اینا هستیم(دخترعموی شوشوم)دیگه نرفتیم اونجا...بعد خواستم بریم دیدن مامان بزرگم که چشاش یکم اذیت دارن اونم که دیدیم خونه تنهاست گفتم بریم زنگ رو بزنیم پیره یهو میترسهاونجاهم نشد...ماهم که ازز رو نمیریم....یهو نشسته بودم تو ماهواره یه اهنگ غمگین ازاندی پخش میکرد(خداحافظ)نمیدونم یهویی اشک از چشام سرازیرشد این شکلیزود چشامو پاک کردم وفقط قرمزی صورتم و چشام تابلو بود که شوشو گفت برگرد ببینمت...خودمو زدم به نشنیدن...بازدوباره تکرار کرد و صورتمو گرفت چرخوند سمت خودشگفت چی شده عزیزم گریه کردی چرا؟گفتم دلم برای مامان و بابا و داداشم تنگ شده...ساعت9:30بود دستمو گرفت کشید وسط هال این شکلی شدیم و با اهنگ غمگین اندی کلی روحیه گرفتیم عاجقتم همسریگفت النازی پاشو اماده شو زودی بریم خونه بابا ایرج...منم خوشحال شدم پاشدم زودی حاضرشدم...ازصبح که خونه رو تمیز میکرد اخرش چغندرپوست کندم و خرد کردم گذاشتم بپزه...شبم یه ظرف کشیدم و بردم برای بابایی اینا...قراربود اگه بریم خونه پدرشوشواینا ببرم اونجا اما نرفتیم شوشو گفت بکش ببریم خونه باباایرج ...
رفتیم یکم نشستیم و ساعت11:40اینابرگشتیم خونه و یه فنجون چای گیاهی خوردیم و خوابیدیم...
ضمنا امروز روز دهمم هستش میگن که برو اقدامخداجون این ماه دلمونو شاد کن ...
امروز شوشو ارومیه ست و یکم زودمیاد و قراره بریم خـــــــــــــــرید چقدلذت بخشه خـــــــداجون این خرید برای ماخانمها
امروز ظهر ساعت 12 داروی لتروزول مم تموم شد و خلاص شد حالا موند متفورمین که هر8ساعت میخورم و از روز 14هم مدروفم رو میخورم بلکه فرجی شد...
راستی دیشب نه پریشبم که رفتیم خونه دخمل خاله جون سمیه....شب خوبی بود....تامارسیدیم سمیه گفت که کیانا اینا(زن داداش)سمیه هم میاد اومدن و نشستیم و یکم با ارتین جون بازی کردم یه بار دیده بودمش خیلی نازه پسر شیطون و شلوغ و چشم ابی...خداحفظش کنه
پاشم برم مرغ اب پزم داره تو قابلمه جلز ولز میکنه
دوستون دالم مامانای مهربون