دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

حکایت همچنان باقیست...

1392/8/13 0:02
175 بازدید
اشتراک گذاری

مامان جان سلام....

عزیز دل مامان امروزم تموم شد و خبری از تو یا پری مهربون نیس...همونطوری منتظرم...چشم انتظاری خیلی سخته مامان جان انقد که حاضرم برای تموم شدن این بلاتکلیفی همه کار بکنم...غیر از ازمایش خون...

مامانی امروز از صبح...البته صبح که نمیشه سرظهر رسیدم خونه باباایرج...مامانیم خونه تنهابود...

مامان جان چن روزه با برنامه ی ویچت مشغولم و وقتم و بااون پرمیکنم...دلمم برای بابایی خیلی تنگه عزیزم...

مامانی یه چن روز بود شب که میشد سردرد میگرفتم و انگار که سرماخوردم حالم بدبود...اما امروز ازصبح واقعا سرماخوردگیموحس میکنم و تب میکن...خدابخیر بگذرونه...

مامان جون خدایی دیگه دل بکن بیا عزیزم پیش من و بابایی بهت بدنمیگذره عزیزم خیلی منتظرتم و دلتنگ فداتشم زودبیا عروسکم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان حدیثه سادات
13 آبان 92 1:44
سلام مامان آینده ی نه چندان دور انشاالله که همین روزا دل میکنه و میاد پیش مامان و بابای مهربون و منتظرش..


سلام عزیز دلم....خوبین؟نی نی قشنگتون چطور ن؟ببوسینشون.....انشالله خدا از دهنتون بشنوه الهی امین
مامان محمد جان
13 آبان 92 8:00
سلام بانو
امروز برو آزمایش بده
علایم بارداری داری
انشاء الله بارداری
مطمین باش

سلام عزیزم خوبین؟ من یکم لج و یکدنده ام....تصمیم گرفتم چن روی صبرکنم بعد برم دعام کنین خیلی به نی نی احتیاج دارم
مامان یاسمن و محمد پارسا
13 آبان 92 9:23
ایشالاه خیره


انشالله
باران
13 آبان 92 9:56
سلام عزیزم هرروز بابسم الله وبت رو باز میکنم مگه نمیگم بیخیال شو پیش خودت بگو نشدم ماه دیگه/
مواظب خودت باش ودارو هم نخور
برات دارم هرلحظه دعامیکنم انشااله یه بچه سالم خدا نسیبت کنه مبادا از خدا گله کنی شکر کن بزار به مصلحت خودش گلم خودت وروحتم آزار نده/دوستت دارم باران


باران مهربونم.... دوست خوبم...فدای دلت مهربون گل نازم...باران جان واقعا استرس ندارم و فقط گاهی این فکرمیاد سراغمو و به زبون میارم و مینویسم....احساس نیاز میکنم....خدا حاجت دلتو بهت بده عزیزم...یاعلی....این ماه بهترین خبرارو بشنوی عزیزم
فریبا
13 آبان 92 12:04
سلام الناز جونم...خوبی....منم برات دعا کردم توی اولین بارون پائیزی که توی شهرمون اومد..رو به امام زاده ای که گنبداش درست مفابل خونمونه...انشالاه که این ماه نی نی ات اومده باشه...
آب میوه زیاد بخور تا تبت بیاد پائین....
انشالاه که این ماه بارداری گلم.....
مواظب خودت باش......


سلام فریبا جون...مرسی عزیز...شماخوبی؟مرسی گلم واقعا لطف دارین انشالله خدا زودی میوه ی دل تورم بهت بده و زودی مامان بشی عزیزم
نیلوفر جون
13 آبان 92 13:38
سلام خوب یک بی بی چک بزار اون خیلی دقیقا یک مارک خوب بخربعدم بیا خبر بد ایشا.. این ماه خبرای هورااا




سلام نیلوفرجون خوبی عزیزم... چه خبر




شاید فردا برم ازمایش خون توکل برخدا
مامان تنها
13 آبان 92 15:48
سلام خوبین؟من یه مامان تنهام که تازه وب ساختام خوشحال میشم باهم اشناشیم


سلام عزیزم...مرسی شماخوبین؟هیچوقت تنهانیستین خدا بزرگه زودی نی نی نازتون رو میرسونه ....من النازم 24 ساله از ارومیه . دوسال و 4ماهه ازدواجیدم و 13-14ماهه اقدام کردیم...هنوزم خبر نیست.....امروزم 13روز از پریم گذشته امام چون این اواخر پریودم تاخیر داشت اکثرا واسه همین اصلا حسم نیس برم ازمایش خون بدم..
فریبا
13 آبان 92 18:54
الناز جون مرسی منم خوبم ...میگذرونم.....عزیزم اول بی بی بزار بعد برو آزمایش بده بهتره..
انشالاه که مامان شدی


شکر عزیز دلم...انشالله که خوش بگذره عزیزم...اخی بی بی روز هفتم گذاشتم نبود....اه بخدا فریبا دیوونه شدم....نمیدونم چیکارکنم
فریبا
13 آبان 92 19:38
منم 2 ماه پیش عقب انداختم بی بی گذاشتم نبود بعد فرداش رفتم آز خون منفی بود خیلی گریه کردم نا امید نباش به نظر من بی بی بزار اگه مشکوک بود برو آزمایش اینطوری خیالت راحت تره نیلوفر جون...درست میشه ناراحت نباش...خدا به هممون فرشته هامونو میده...


عزیزم من گاها علایمشم دارم اما میگم بخاطر سابقه ی تاخیر دلم نمیاد برم....حسم نیس اصلا واسه همین میگم باز یه روز بگذره باز یه روز دیگه واسه همین موندم و بلاتکلیفم
فرزانه مامان علی اکبر
14 آبان 92 16:04
اینم یه بوس از طرف علی اکبر به خاله الناز جون


مرسی عزیز دلم ممنونم.......انشالله که به خوبی و خوشی کنار هم بهترین زندگی رو داشته باشین ...یاعلی
نیلوفر
15 آبان 92 0:30
سلام نکنه نا قلا بی بی گذاشتی مثبت بوده ولی چون هنوز خودت باور نداری به ما نمیگی بگو دیگه اقا بگو دیگه


سلام نیلوفرجون خوبی عزیزم؟نه بابا مثبتم کجابود....دیروزم تستم منفی شد اما اسلا دپرس نشدم چون میدونستم نیس...خیلی هم حالم خوبه...فداتشم..ازتو چه خبر؟
مامان یاسمن و محمد پارسا
15 آبان 92 14:33
خصوصی عزیزم
نفیسه
15 آبان 92 17:10
بی بی چک ازهمه چی مطمین تر
ولی خوب بلاخره میاد نازش زیاد صبور باش چون چاره ای نیست


اره بابا فعلا بیخیال........چه عجب؟چرا نیستی؟اوضاع خودت چطوره عزیزم؟