THE END...
سلام برهمگی
خسته نباشین مامانا
من که خیلی خسته ام...دیشب تاصبح یه وری موندم بس که کار کرده بودم...دیشب باباومامانی رو رسوندیم و اومدیم همسری رفت حمام و منم یکم جم و جور کردم...خداجون نتیجه اقدام برای نی نی رو ببینیم اخه من دلم خیلی روشنه...مطمئنم میای نفس مامان
امروز یه خبر بدشنیدم...مامانی بهم گفت که امیر(پسرداییم)دیشب مریض شده و بردنش بیمارستان....خدایا خودت به جوونیش رحم کن اون که هیچ مشکلی نداشت...خدایا همه مریضارو شفابده...آلهی آمین
مامانی تو نی نی سایت دوستای جدید پیدا کردم یکم سرگرم میشم و خداروشکر یه جورایی حالم بهتر شده ....خدایا شکر برا همه روزای خوبت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی