بازم دلم گرفته ...
بــــــــــــــــازم دلم گرفته گریم اختیاری نیس
خداجونم توکه انقد بزرگی و همه انقد دوست دارن بخاطر همه خوبیهات منو بفرست پیش مامان النازو بابایی اخه مامانم خیلی غصه میخوره امروز دیدم مامانیم خیلی دلش گرفته بود و کلی بغض داشت اخر سرم بغضش ترکید و کلی گریه کرد خداجونم درسته پیشت بهم خیلی خوش میگذره و زمین این اندازه قشنگ نیس اما منوبفرست برم تا مامانیم انقد غصه نخوره من که همه عشق مامانم میشم بذار برم تا خوشحالش کنم
آخه مامانی چرا غصه میخوره من که دیر یا زود میرم پیشش من که نمیذارم تاابدتنها بمونن بالاخره مامان منم منو بغل میگیره و بخاطر داشتن من کلی ذوق میکنه پس خداجون این ماه منوحتما بفرست تا برم
خوب خدا جون بفرست بیاد دیگه اخه قربون حکمتت بشم میترسم آرزو به دل بمونم امروز به مهربان همسرم گفتم ازدکتر نازایی خوب وقت بگیریم یهویی جواب داد که من به دلم افتاده که این ماه خدا میده یه جورایی امیدوار شدم توکل برخدا و باز چن روز دیگه این ماه هم شروع میشه و ماهم طبق ماههای گذشته منتظر میمونیم و شاید اصلا دکترهم نرم...