دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

بدون عنوان

1392/5/15 14:59
312 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک مامان سلام

عزیزم چی شده ناراحتی؟؟؟

دلت برای مامانی وبابایی تنگه ؟یادلت برا مامان میسوزه که این بار انقد درد داره؟فداتشم غصه نخوریا هنوز که چیزی نشده تاتوبیای تو دلم و بعد بغلمون کلی راه داریم که باید باهم جلوبریم...

نانازی عروسکم امروز بابایی خیلی زود اومد خونه 12:35 رسید خونه اصلا باورنمیکردم خدامیدونه چقد خوشحال شدم که زود اومده بود فداش بشمالانم داره استراحت میکنه برای ساعت 5-6 از اقای شفیع پور وقت گرفتیم و میریم پیششون و برای آخرین باره که برای دارو میریم...

راستی یه خبر خوب...

یه سفر کوتاه دوسه روزه قراره بریم...خانواده  ی عمو محمد به به پارسا و پریسا و ماما عزیزاینا و عمه ات که اومدن اونا قطعی نشده...احتمالا میریم شمال یا بانه...به هرحال مطمئنا خوش میگذره وبابایی میگه که فقط بخاطرمن میره تا آب و هوام عوض بشه فدات بشم همسراسمونی منانشالله نی نی بیاد با نینی بریم ددر

امشب احتمالا بریم راجع به سفر حرف بزنیم با عمواینا...

خداجونم مواظب همه ی بنده هات باش  از مامان بابا شوشوی پاک و داداش و زن داداشمم مواظبت کن خیلی دوستشون دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شما
15 مرداد 92 14:58
سلام دوســـت جونم شما رو با افتخار به دیدن آلبــوم کلبه نـــی نی ها دعوت میکنم... قالبهای جدیدی اضافه شدن که دیدن اونها براتون خالی از لطف نیست بیش از45 قالب و نمونه کار طراحی شده رو میتونید ببینید.......... ضمنا طراحی لوگو ...بالابر...صفحه ورودی............با عکس کوچولوهاتون نیز اضافه شــــــد همراه با نمونه کار اگر عکسهای با مزه و بیاد ماندنی و زیبایی از کوچولوتون دارید میتونید زیبا ترین کلبه رو برای وبلاگش طراحی کنید... مادام منتظر حضور مهربونتونه
مامان حنانه زهرا
15 مرداد 92 15:08
ایشالله خبرای خوبی زود زود زود بهمون میدی گلم
خدایا بحق این این روزوشبای مقدست خودت کمک کن الهی امین


الهی امین عزیزم خدا ازدهنت بشنوه و شادمون کنه
آجی عارفه
15 مرداد 92 17:29
چه مظلومه این عکسه اوخی..
مامان یاسمن و محمد پارسا
17 مرداد 92 5:29
ایشالاه به سلامتی برید و برگردید عزیزم


ُسلام مرسی عزیزم انشالله مرسی زنده باشین و خندون
مهسا مامان صدرا جونی
23 مرداد 92 16:35
الناز جون من میام وبلاگت رو میخونم ولی چون میبینم خودتو اذیت میکنی قسم خوردم که وقتی برای وبلاگت نظر مینویسم که خبر بارداریت رو بنویسی.
من بارها بهت گفتم که پستهای افسرده ای نزار.
من تا پستی که مضمونش بارداریت باشه فقط خواننده خاموشم.
بوووووووووووووس


سلام مهساجوووووووووووووووووووونی
خوبی عزیزم
باعث افتخاره که شماخواننده وبلاگ بنده ای
عز یزم نه دسیگه مث سابق دپرس نیستم و خبری از همون الناز غمگین نیس
دیگه حالم خوبه خوبببببببببببببببه
و مطمئنم که به همین زودی خبر بارداریمم میدم
مرسی که انقد مهربونی عزیزززززززززززززززززززززززززززم صدرا جونمم ببوسششششششششششششششششش