بدون عنوان
سلام مامانی جوووووونم نفسم عشقم بااینکه نیستی ولی من دارم برات میمیرم چه دنیاییه
مامانی امروز یه عکسی از پی سی خونه بابا ایرج پیداکردم که مال اواسط سال 90 هستش سد ارس این
کوچولو که میبینی بغلمه آقا پارسا خوشکله ست که من یه دنیا دوسش دارم پسرعموته مامانی از وقتی با
باباییت ازدواج کردم دیگه هیچ بچه ای رو قد پارسا دوس نداشتم خیلی شیرین زبونه اولش که منو دید البته
بعد عروسیمون بهم میگفت ززی(زن عمو) یکم که بزرگتر شد درست همین وقتا که الان تو عکس هست تازه
ززی گفتن رو ترک کرده بود میگفت زنمو ولی قربونش برم حالا دیگه بزرگ شده و میگه زن عمومامانی انشالله یه روزی برسه که تورو بغلم بگیرم وای کاش امسال بودی وقتی از جلو مغازه های سیسمونی رد میشم میگم ای خدا پس من کی میام برا نی ن ی خوشکلم سیسمونی میخرم بیشتراز همه چی اون لباسای رنگین با طرح حای کارتونیش دیوونم میکنه اخ مامان جان اگه خیلی منتظرمون بذاری بابات برا دکتر بهتری وقت میگیره و میرم باز دوبراه الکی قرص و دارو در حالیکه هیچ کدوم هیچ مشکلی نداشیتم نمیدونم چیکارکنم تادیروز که درس میخوندم راحت بودم بهونه داشتم ولی حالا که همه میگن بیکاری دیگه بذار یه نی نی بیاد چی باید بگم؟خدایا حاجت همه رو روا کن و کسایی که مث من ارزوی نی نی سالم رو دارن یه نی نی خوشکل و سالم بمون بده یا خدا