دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

بدون عنوان

1392/2/17 22:41
201 بازدید
اشتراک گذاری

ســــــــــــــــــــــلام نفس مامان

کوچولوی نازم قربونت بشم عزیزم بخاطر تو و زود اومدنت دارم قرص میخورم البته فقط تقویتی هستن هرچند مشکلی نداشتم اما خوب دکترنجویز کردن باید استفاده کنم اخه دیگه سختمه که تنها بمونم همه سراغ تو رو میگیرن باید زودبیای و الا برا مامانی حرف درمیارن ها مامانی ازجمعه نمیدونم بابایی چش شده بود گردنش درد میکردالهی فداش بشم یکی دوروز همینطوری فقط پماد زدم و ماساژدادم هرکاری ازدستم بر اومد براش کردم شب میخوابید صبح که میخواست بره سرکار باز روز از نو روزی از نو هنگ کرده بودم خدایی د یروز که خونه باباییم بودم یهو مامانم پیشنهاد داد که دایی جون سجاد برا بابایی آمپـــــــــــول بزنهالهییییی من بیشتر از بابابیی میلرزیدم بخاطر آمپول...همونجا بابایی به دایی جون گفت اگه خوب بشم پسفردا شب که از ماموریت برمیگردم بستنی مهمون منو امروز سه شنبه ساعت 13:20من یه ساعت پیش اومدم خونه باباییم  وبابایی شما شب بانه سقزهستش و فردا شب میاد   یکم پیش بهم زنگ زد و گفت خانمی گردنم خوب شده و دیگه هیچ دردی ندارم خدایا صد هزار مرتبه شکرمامانی بابایی بی نظیره من به همه ی دنیا ترجیحش میدم و رو سرم میذارمش خاطرهمه ی مهربونی هاش

یـــــــــــــــــــــاخدامواظب همه ی بنده های خوبت باش

الهـــــــــــــــــــی آمـــــــــــــین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

غزاله
17 اردیبهشت 92 14:55
ایشالا سایه همه مردا رو سر خونوادشون حفظ باشه و تن و روحشونم همیشه سالم.


الهــــــــــــــــــــــــی آمــــــــــــین غزاله جونم
اوضاع چطوره خانمی؟
روبه راهی؟
مامان محمد مهدی
17 اردیبهشت 92 19:27
با افتخار لینک شدی عزیزم.قابل دونستی محمدمهدی رو لینکش کن عزیزم


سلام خوب هستین
مهمدمهدی عزیز خوب هستن؟
باعث افتخاره دوست من
من الناز23ساله از ارومیه هستم
شماهم خواستین مشخصات بگید تا لینکی ماندگاربشین
غزاله
19 اردیبهشت 92 13:41
مرسی عزیزم .من خوبم ی عالمه نباشم چیکار کنم.راستی نمیدونستم از ارومیه ای.منم از شمالم.خونه من و همسری تو جاده هرازه منطقه لاریجان شهر کوهستانی گزنک البته فعلا هستیم.اگه مسیرتون خورد حتما مارو قابل بدونید.


سلام عزیزم
شکر که خوبی همیشه خوب باشی گلم
اره عزیزم از ارومیه هستم
چه خوب ابجی شمالی منی
اخیتار دارین عزیزم
موفق باشی اجی بووووووس
بابائی پویان
19 اردیبهشت 92 14:53
سلام ببخشین مزاحم میشم با اجازتون یه سری تو وبلاگتون زدم امیدوارم ناراحت نشده باشین امیدوارم که نی نیه گلتون بسلامتی و تندرستی کامل بدنیا بیاد و خونتونو روشنتر از قبل کنه منتظر فرشته آسمونی بودن خیلی حسه خوبیه واسه منو خانمم که بعد از شش سال انتظار خدا بهمون نی نی داد اینم تو اوج ناامیدی خیلی خیلی خوب بود فعلن با اجازتون


سلام دوست عزیز
خوب هستین؟پویان جان خوبن؟ببوسینشون
اختیار دارین خوشحال هم شدم
خیلی عالیهههههههههههه
امیدوارم همیشه شادباشین
واقعا تبریک میگم انشالله قدمش مبارک هستش و سالیان دراز کنارهم خوش و خرم زندگی میکنین
برای منم دعاکنین بابایی
امير علي
19 اردیبهشت 92 15:28
سلام كجاها هستي سر نميزني


سلام مامانیییییییییییییی خوبی خانمی؟
والله اتفاقا یکم پیش داشتم اخرین پستتون رو میخوندم فداتشم امیرعلی چطوره؟؟؟
پويا كوچولو
20 اردیبهشت 92 1:21
سلام دوستاي خوبم
براتون آرزوي سلامتي و تندرستي دارم



salam
mrc u2
مامان محمدرهام جون
24 اردیبهشت 92 16:31
عزیزم میدونستی استرس عمل باروری رو به تعویق میندازه؟؟؟من احساس میکنم این افکاروامواج منفیت خیلی توی این قضیه موثره.عزیزم وقتی سلامتی ومشکلی نداری این همه استرس وعجله برای چیه؟؟؟ریلکس باش تا خدا زود یه فرشته رو نصیبت کنه


سلام مامانی خوبین؟
محمد رهام خوبه؟ببوسینشون
عزیزم حق باشماست ولی انقد تنهایی کشیدم و کسلم که نمیتونم بیشترازاین تنهابمونم خیلی تنهام
فقط بایه نی نی مشکلم حل میشه
مرسی خانمی خیلی خانمی