دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

بدون عنوان

1392/2/14 14:13
184 بازدید
اشتراک گذاری

من اومدم اما با یه دنیـــــــــــــاغصـــــــــــه

دلم خیلی گرفته نی نی نــــــازم  باز امروز بعد یه مدت خیلی دلم هواتو کرده نفسم

خوب بایدچیکارکنم تا خدا قبولم کنه تا یه نی نی ناز بیاد پیشم؟من که خیلی تنهام همش خودمو مشغول نی نی وبلاگ کردم و دیگه حس و حال هیچ کاری رو ندارم چن روز خیلی بهتر بودم ولی باز یه نمه افسرده شدم چیکارکنم بابایی صبح میره عصرمیاد جدیدا با دوستامم بیرون نمیرم یعنی حوصله ی هیچ کسی رو جز بابایی ندارم اما بیچاره بااونم لجبازی میکنماصلا خیلی بد شدم اولین کسی که ازمن شکایت داره وجدان خودمهیعنی من میتونستم انقد بدباشم؟چرا همش سرهیچی دعوامیکنم داد میزنم و عصبی میشم؟ازخودم بــــــــــــــدم اومدهنمیدونم تاکی قراره اینطوری باشم؟چه چیزی میتونه منو ازاین حال دربیاره؟نمــــــــــــــــیدونم خدای من کمکم کن دلم برای اون النازی تنگه که باچه شوروشوقی کاری رو میکرد و چه کارا برای خندوندن اطرافیانش میکرد برای خودم متاسفم که انقد ضعیف شدمازبعدعید همش دوروز باشگاه رفتم دانشگاه رو این ترمم بیخیال شدم این یعنی چی؟

خداجونم توکه خیلی بزرگی و رحمان و رحیم یه فکری هم به حال من بکن تا ازاین کسالت و افسردگی دربیام خودم ازخودم خسته شدم خدایی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

غزاله
14 اردیبهشت 92 15:05
اول از همه بگم وبلاگتو ویرایش کردی خیلی قشنگه تبریک.

سعی کن به علایقت بپردازی و ی کم از این وضعیتت درای.وگرنه زندگی خیلی زود اونقدر ازار دهنده میشه و تکراری که ی وقت به خودت میای که شدی ادم کسل و بی حوصله و تنها.منم مثه خودت شدم فقط نی نی وبلاگ و اینترنت تمام وقتمو گرفته.ی کم به خودمون بیایم بد نیست.




غزاله جون ادرس وبلاگت بده بهم

مرسی گلم چشات قشنگ میبینن

اره سعی میکنم و لی بهترمیدونیکه گاهی اصلا دست خودادم نیس و همش دیوونه بازی درمیاره

اره سعی کنیم بخاطر همسرمونم که شده شادباشیم یهو میذاره میره خخخخخخخخخخخخخخ


اهان پیدا کردم خیال تووووو هرکاری میکردم بازنمیشد شرمنده ولی الان دیگه حل شد
مسافر
14 اردیبهشت 92 23:13



بوس بوس بوس دوست نازم
مامان امیرعطا
15 اردیبهشت 92 0:55
سلام الناز جون. به خدا توکل کن. شاید حکمتی در کاره عزیزم. از خودش صبر و تحمل بخواه. اگه هم میبینی اومدن به اینجا اذیتت میکنه 1 مدت بیخیالش شو. شاید 1 کم بهتر شه اوضاع.


سلام دوست عزیزم
خوبین؟
نی نی ناز خوب هستن؟
اره عزیزم نمیدونم جدیدا کلا مخم هنگ میکنه
قاطی میکنم
نمیدونم چمه
ولی خوب سعی میکنم کمی کمتربیام
مرسی عزیزم نی نی نازتو ببوس فداتشم
هدیه گلی
15 اردیبهشت 92 23:40
سلام خانمی . امیدوارم حالت خوب باشه . مطمین باش هر وقت مصلحتت باشه خداوند این هدیه ی بزرگ و بهت میده . منم خیلی منتظر بودم ولی بالاخره خدا این لطف و بهم کرد . من اسمتو تو وبم می زارم حاجت روا برات دعا می کنم تا خدا هر چی زودتر حاجتتو بده . تو فکر نباش دیرو زود داره ولی سوختو سوز نداره . توکل توکل توکل . به هدیه گلی سری بزن . با افتخار لینکید


سلام عزیز دلم مرسی خوبم شماخوبین؟بله راضیم به رضای خدا والیته خیلی امیدوار.خداروصدهزارمرتبه شکر دوستم.خدا هم خودتون هم نی نی نازتون رو حفظ کنه و نگهدارتون باشه مرسی عزیزم از لینکتون منم هدیه گلی رو لینکیدم خوشحالم از اشناییتون
مامان نازنین زهرا
16 اردیبهشت 92 17:12
ای خدا خفه شی تو با این بی حوصلگی ات
دختر به خودت بیا که هیچی کم نداری
درست می شه بعدش به این روزهات می شینی یا می خندی یا تاسف می خوری که بهترین ساعات زندگیت یعنی جوانی ات چقدر بیهوده گذراندی وقتی ز سرو صدای بچه هات به تنگ بیایی
بسه دیگه من اون زمان ها تنها یک چیز دلداری ام می داد اگر امام رضایم توی این 40 سالی که فرزند نداشت می خواست مثل تو باشه که دیگه ایرانی را مسلمان شیعه نمی کرد
به قول ترک ها صبرله ... فرصت هاتو نسوز بذار با کوله باری از شادی و تجربیات مامان موفقی باشی


ْسلاااااااااااااام خانمی خوبین
نی نی خوبن؟ببوسینشون
والله بخدا دست خودم نیس میخوام شادباشم ولی خوب گاهی وقتا دست خودم ادم نیس
ولی خوب سعی میکنم خوب باشم و تظاهرنکنم که خوبم
برا دعا کنین احتمالا جور بشه و برم سرکار یا لااقل مامان بشم تا دلم باز بشه مرسی خانمی
صبر الیجیم توکلمم به خود خداست
یاعلی
مامان محمد مهدی
16 اردیبهشت 92 19:03
توکلت به خدا باشه عزیزم


ْسلام خانمی خوبین مامانی؟مرسی بله امیدوارم مواظب نی ن ی نازتون باشید
مامان الینا
19 اردیبهشت 92 11:17
عزیزم نبینم غمگین باشی دوست خوبم .منم این روزها رو داشتم اما الان که بهشون فکر میکنم میبینم چه زود گذشت .حیف که بد گذشت ! تو هم وقتتو تلف نکن چون بعدا حسرتشو میخوری .تو الان باید به کوب درستو تموم کنی تا موقعی که نی نی بیاد خیالت راحت راحت باشه.حتی به کارای عقب افتادت برس .باور کن تجربه مو بهت میگم عزیزم.

سلام مامانننننننننننننننی خوووووووووبی عزیزم؟؟؟؟
فداتشم راست میگین ولی خوب باید تلاشمو بکنم
خیلی مواظب خودت باش بوس بوس