دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

جمه 12 اردیبهشت تولد بابا ایرجم

1393/2/13 17:08
271 بازدید
اشتراک گذاری

ســــــــــــلام

دوستای گلم اول هفته ی خوبی داشته باشین و تاآخرش بهتون خوش بگذره و کلا سرحال باشید

من خداروشکر حالم خیلی خوبه...ازصبح کارامو کردم...ورزشمو کردم...نهارمم الان روزگازه...همسرم تو راههحمومم کردم از یه ساعت پیشم نشستم پای نت خستگی در کنم....

دیروز 12 اردیبهشت تولد یکی از بهترین باباهای دنیا بود...باباجونم من عاشقتم ...تصمیم گرفته بودیم دیروز رو خوش بگذرونیم...من و همسری هفته قبل پیشنهاد دادیم که جمعه اینده که دیروز باشه تولد بابا رو تدارک ببینیم و بریم بیرون...بعد داداش اینا رو هم درجریان گذاشتیمو خلاصه همه چی جور شد برای یه گردش و تفریح فوق العاده ...واقعا طبعیت ارومیه تو این فصل بی نظیره

توراه مارمیشو از داخل ماشین

پشت پنجره عکس گرفتم...

بله...صبح ساعت 8:45 از خواب بیدراشدیم یه لقمه با همسری صبحونه ی مختصرخوردیم....رفتیم کیکی رو که سفارش داده بودیم به عنوان کادوی بابا از قنادی گرفتیم و رفتیم خونه ی باباایرج...مامان و بابا تنها بودن...یه چن دقیقه نشستیم داداش و الناز رسیدن و بعدش راه افتادیم...مامان بابا با مابودن...داداش و زن داداشم و امیر هم با هم بودن..رفتیم رفتیم رفتیم تقریبا یه ساعت طول کشید که رسیدیم....اونجایی که داشتیم میرفتیم که ماشین رو نگه داریم و بساط رو بریزیم بیرون از ماشین دیدیم ماشینی هم واستاد....مریم و حسن اقا و دختر گلشون مهرسا ...خبر نداشتیم اما با داداشم و الناز هماهنگ شده بودن...خوشحال شدیم ....رفتیم همه چی رو جور کردیم و دور هم نشستیم...اقایون اول بساط کباب و قلیون رو اماده کردن...بعدش به عنوان صبحانه کیک رو خوردیم و تولد بابایی رو تبریک گفتیم.....باابجونم انشالله 120 سال بعد از این عمرکنی و سایه ات بالای سر من و بقیه باشه...من یکی که بدون شما دق میکنم

اینم کیک تولد امسال بابایی ایرج به انتخاب من وهمسری

خوش گذشت کنارهم....اقایون نهار رو اماده کردن و کنارهم خوش بودیم خداروشکر مشکلی پیش نیومدو کلی با مهرسا بازی کردیم....خیلی دختر شیرین و شیطونیه....همسرمم خیلی دوستش دارهبه من میگه بالدز.....ترکی هستش به فارسی همون خواهرشوهر...چون زن داداشم هم خودش اسمش النازه هم من اسمم النازه...و هم عمه ی مهرسا اسمش النازه...برای همین خواستن بچه تشخیص بده کدوم الناز؟؟؟؟همش میگفت بالدز کو؟چیکارمیکنه؟گیر داده بود به منخلاصه کلی عکس گرفتیم گشتیم و تولد بابابیی رو مبارک کردیم و ساعت 7:45اینا راه افتادیم سمت خونه...یکم ترافیک بود و ساعت 8:50رسیدیم خونه داداشم و امیر و حسن اقا اینا دم خونه بابا بودن اومدن نشستیم یه چای خوردیم هرچی گفتیم شام نموندن و بعد ما یه لقمه شام خوردیم و اومدیم خونه وای که چقد خسته بودم

خداجونم مواظب مامان و بابا و همسری و داداشم و همه ی عزیزانم باش عاشقشونم......همه دوستای گلمم به ارزوهاشون برسن و هیچوقت دلشون نگیره...انشالله

پسندها (1)

نظرات (11)

پرتو
13 اردیبهشت 93 17:08
برای تو هم همین طور باشه دوستم
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی عزیزدلم
عسل
13 اردیبهشت 93 17:10
سلام عزیزم انشالله به زودی باردارمیشی بااجازه تولینک دوستان گذاشتمت من ارومیه ای هستم تو ازکجایی ؟خوشحال میشم به وبسایتم سربزنی
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام همشهری خوبین]؟چقد خوشحال شدم....فقط شرمنده ادرستون اشتباهه برام باز نشد و خطا میده لطفا دوباره ادرس بدین ممنونم
فریبا
13 اردیبهشت 93 18:44
سلااااااااااااااااااااااام عشقم خوبی؟تولددددددددبابا ایرججججججججججججج مبارکککککککککککککککککک خوشحالممممم که بهتون خوش گذشتهههههههههههههههههههههههههههههههههه دوستم انشالااااااااااااااه همیشه به خوشییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستدار تو فریبا
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام ابجیییییییییییییییییییییییییییییی جونم... فداتشم مرسی انشالله خدا سایه بابا و مامان رو هم ازسرشما کم نکنه عزیزم.....فدات بووووووووووس
مامان دینا
13 اردیبهشت 93 20:05
تولد باباییت مبارک باشه همیشه به گردش باشین خانومی
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزدلم...مرسی خانمی شادباشید کنارخانواده ی سبزتووووووون
زهراخ
13 اردیبهشت 93 20:29
سلان آجی جونم فداتشم خوبی؟تولدباباایرج هم مبارکککککککککککککککککککککککککک انشاا...که 120سال عمرکنن خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته عاشقتم
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام زهرا جونم مرسی فداتشم.....توام شادباشی گلم
بابا و مامان
14 اردیبهشت 93 8:49
تو لدت مبارک بابای کیک تولد خیلی نازه عزیزم
الــنـــازجوون
پاسخ
مـــــــــــــرسی خانمی...خیلی گلین
مامان النازي
15 اردیبهشت 93 17:41
سلام الناز جون تولد باباي گلت مبارك ايشالاه سال ديگه سه نفري تولد بابايي رو ميگيري
الــنـــازجوون
پاسخ
ُلام عزیزدلم خوبی خانمی؟مــــــــــــــرسی گلم انشالله
مامانه کیاناوهانا
16 اردیبهشت 93 0:00
سلام الناز جونم ...امیدوارم خدا پدر مهربونتون رو براتون حفظ کنه...
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزم خوبین؟فرشته ها خوبن؟مرسی گلم خدا پدر مادر شمارو هم براتون نگه داره و همیشه کنارهم خوش باشین
باران
16 اردیبهشت 93 13:21
پس نظرمن کوووووووووووووووووووو
الــنـــازجوون
پاسخ
نمیدونمممممممممممممممممممممممم من تایید کردم اخه
fateme
17 اردیبهشت 93 19:08
تولدشون مباركهزارسال به اين سالا... النازجون دخترخالم رفت مشهدتونامم به امام رضااسم توروهم نوشتم...البته فك كنم منوبادت نيست بسكه خاموش بود
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزم...خوبی فاطمه جوووون؟چرا اتفاقا یادم هست شمارو مرسی خانمی عزیزمممممممممممم فداتشم انشالله به ارزوهات برسی خانمی
غزاله
17 اردیبهشت 93 22:02
عزیزم تولدشون مبارک ایشالا همیشه سالم سایشون بالای سرتون باشه.
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام غزاله جونم مرسی عزیز دلم خدا خانواده ی شمارو هم براتون نگه داره