آزمایش..بیمارستان عارفیان
سلام
روز دوستای گلم بخیر....
نی نی نازم کوچولوی تپل خودم عزیز دلم برای اومدنت لحظه شماری میکنم
مامان جون دیشب با مامان جونم تصمیم گرفتیم باهم بریم برای ازمایش چکاپ من که دکتر عطا گلکار گفته بودن...گفتم مامانمم بیاد تا اونم چکاپ بشه نتیجه رو باهم ببریم مامانمم یکم لاغرکنمصبح ساعت 8 گوشیم زنگ خورد و بیدارشدم مامانم بیدرابود لباس پوشیدیم رفتیم عارفیان...وای رفتیم داخل دیدیم چقد شلوغه...نوبت گرفتیم نفر 23رو صدا زده بودن و منم نفر 90 بودمنشستیم اخراش گفتن که مامانم نمیتونه ازمایش بده چون باید دکتر مشخص کنه که چه ازمایشی باید بده ما میخواستیم ازمایش چکاپ ازاد بدیم دیگهخلاصه نشستیم منتظر و اخر سر نوبت من شد و بعدش رفتم اه اه وقتی سرنگ رو کردن تو دستم خیلی حالم دب شد به زور خودمو نگه داشتم...یه یکبارمصرفم بردم رفتمwc...بعدش راه افتادیم اومدیم خونه ی مامان صبح ساعت 9 :30 رسیدیم اونجا و ساعت 12:30 رسیدیم خونه ی مامانم...اومدیم نهار وصبحونه رو یه جاخوردیم...اومدنی هم تو خیابون مامان جون بابایی رو هم دیدیم اونم از ازمایشگاه داشت میومد...سلام احوالپرسی کردیم و جدا شدیم ازهم....چهارشنبه 4تا6نتیجه ی آزمایشم رو باید بگیرم و ببرم برای دکتر گلکار
مامانی جون همشو بخاطر عشقی که بهت دارم تحمل میکنم...درد دارم...اذیت میشم اما میخوام زودی خوب شم و تورو به دست بیارم نازنینم
همه کسمی...قول میدم روزیکه فهمیدم اومدی تو دلم یه جشن اساسی بگیرم و همه رو خوشحال کنم...بیا مامان جون درسته توموندی وقتی بیای که مامان و بابا هیچ مشغله ی فکری نداشته باشن و فقط به تو برسن و به تو فکر کنن اما عزیزدلم الانشم هیمنطوره خیلی دوس دارم حست کنم....دوس دارم بیای و حس کنم مادر شدم و شب و روز دنبال اسم و لباس و اسباب بازی وخیلی چیزای دیگه باشم...دنیای من و بابامیشی همه کسم
اون صورت توپولت رو همش گاز میزنم چشاتو میبوسم و هرروز خداروشکر میکنم ازاینکه فرشته ای مث تورو به ماداده نفسم فقط بیا قول میدم هیچوقت هیچی برات کم نذاریم فرزندم...امروز نمیدونم چرا فکرم خیلی درگیرت بود خوشکل مامان...خدایا توسال جدید همون اوایل فروردین خبر بارداری دوتا از دوستای خوبم واقعا روحیه ی خوب و مثبتی بهم داد و امیدوارتر شدم و شکر کدم که اول سال رو اینطوری بااین خبرای خوب شروع میکنم....به هرحال سالی که نکوست از بهارش پیداست....خداجونم ازت میخوام همه دوستای منتظرم رو از چشم انتظاری دربیای...نفری یه دونه فرشته براشون بفرستی و دلشون رو شاد کنی....خدایا دوستایی هم که نی نی اومده تو دلاشون فرشته هاشون رو خودت حافظ باش و نذار هیچ مشکلی نه برا مامان و نه برای نی نی هاشون پیش بیاد....خداجونم پول هیچ کس رو قسمت دکتر و بیمارستان و دارو نکن خیلی سخته.....الهـــــــــــی آمین..