دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

مامان ورزشکار

1392/8/6 15:26
148 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی ناز و خوشکل و خوشتیپ مامان

عسلم یه نشونی یا علامتی چیزی نشون بده بدونم هستی یا نه و الکی خوش نباشم نفسم

مامانی همه دوستام خوبن و واقعا برام عزیز اما یه دوستی دارم مامان پارساجون و یاسمن نازم که خیلی خجالتم داده و هروقت میرن جای زیارتی برای منم دعامیکنن مامانی از همینجا میبوسمت انشالله هیچوقت غم نبینین و همیشه شادباشین و سایه تون بالاسر بچه هاتون بزرگوار

نفس مامان دیروز عصر بابایی اومد غذاشو خورد باهم رفتیم میوه خریدیم و بعد زنگ زدم خونه ی مامان جون و گفتم آماده شید که میایم دنبالتون ولی بعددیدم یکم دیرشده به بابایی گفتم منو بذارخونه بعد برو دنبال مامان اینا....من اومدم یه مقدار از کارای لازانیارو کردم بعد بابایی و مامان جون رسیدن و بعدش بابابزرگت رسید و بعدش شام خوردیم و بعدش عمو اومد و بیست دیقه ای رفت چون داشت میرفت عروسی...خلاصه دور هم میوه خوردیم گفتیم خندیدیم خیلی خوش گذشت....چون اولین لحظه ای که اومدن خونه بالبخندوارد شدن منم انرژی گرفتم تالحظه ی اخر قربون صدقه شون رفتم ...مطمئنابیشتراز خانواده ی خودم بهشون رسیدم خدایی...اوناهم راضی بودن....البته  من همیشه دوستشون داشتم اما چون خواهر شوهرم و جاریم این وسط هی کرم میریزن نمیذارن احساسم خوب بمونه و خاطارات بد گذشته از ذهنم پاک بشن...خلاصه برادرشوشومم که نبود خودمون رسوندیمشون خونه و برگشتیم خونمون . هردوتامون راضی از روزمون...

راستی شنیدم که پریسا(برادر زاده ی شوشوم)مریضه بس که غذا نمیخوره و ورجه وورجه میکنه بااینکه 11-12سالشه اما مث دختر 8-9ساله نشون میده...مامانشم که نمیدونم بازچرا قیافه گرفته...ولی باز زنگ زدم خانم بیرون دنبال گشت و گذار بودن پارسا عزیز دلم گوشی رو جواب داد خدایا انقد شیرین حرف میزد...صداموشنید گفت:زن عمو تویی؟؟؟اخ قربون شیرین زبونیش بشم من...زن عمو نشستم دارم کارتون میبینم گریه نمیکنم مامانم رفته بیرون ابجیمم لواشک خورده مریض شده الان خوبه رفته مدرسه...

بـــــــــــــــــــــــوس پارسای عزیزم

از هرچی گفتم از لاغری و ورژیم اصلا قضی هیچی نگفتم...چهارم ابان با الهام جونم رفتیم رژیم و امروزم همه حرکات ورزشیمو انجام دادم غذامو کاملا کم کردم و امیدوارم و مطمئنم میتونم که تاعید مانکن بشم......الهی امین

 

خوب حالا نوبت میرسه به لباس سپهر راد  نی نی عمو وحید که براش کادو خریدیم عکسشو میذارم تا یادگاربمونه عزیزدلم

این عکسارو مینداختم همینطوری لباس رو بغلم گرفتم اولین باره برای کسی لباس نی نی میخرم البته با شوشوم...بغلش کردم از اینه دیدم  انگار یه نی نی بغلم بود خـــــــــــــــــــــدایا قربون مصلحتت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان یاسمن و محمد پارسا
6 آبان 92 17:49
عزیز دلم شرمندمون کردید ممنونم از محبتتون من که کاری نمی کنم خیلی دوست دارم و ارزو می کنم یه نی نی خوشگل زودی بیاد پیشت
افرین به همتت عزیزمدعا کن منم وزن دلخواهم و بدست بیارم لباس نی نی خیلی قشنگه افرین به این سلیقه خیلی نازه ایشالاه عکس لباسهای نی نی جون و برامون بزارید

دشمنتون شرمنده خانمی......واقعا خیلی عزیزین و خانم....براتون بهترین هارو ارزو میکنم و انشالله بتونین به وزن دلخواه برسین.....مرسی اره خودمم خیلی رنگ و تیپ لباس نی نی رو دوس دارم...اره خدا کنه یه روز برسه برم برای نی نی خودم لباس بخرم....التماس دعا عزیزم
فریبا
6 آبان 92 19:08
سلام الناز جونم.خوبی؟باریک ا.. خانم...منم از جاریهام خوبی ندیدم و الان ی مدتی میشه با یکیشون قهرم از بی بهم کلفت و گنده حرف میزنه و اصلا چشم نداره من و شوشو رو کنار هم ببینه...اسم وبلاگو گذاشتم مسافر کوچولوی من زودتر بیا.......انشالاه که بارداری این ماه و خبرشو بهمون بدی توکل به خدا...


سلام عزیزم خوبی خانمیییییییییییییییی
فدای شما...اره بابا بیخیالشون بذار کور شن حالا که نمیتونن ببین عوضش سعی کن بیشتر توچشم باشی با شوشوت چششون کور شه
نه عزیزم برو تو وبلاگت اون بالا تو مرورگر که ادرس رو نوشته برایم کپی کن بفرست واسم بی زحمت
عاطفه
6 آبان 92 19:13
خسته نباشی الناز جونم.....
بح لازانیا....
حرکاتتو تو خونه انجام میدی؟؟؟
عزیـــــــــــــــــــــــزم چه لباس نازیه ایشالا واسه نی نی خودتون عزیزم


سلام عاطفه جونمممممممممممممم
خوبی عزیزذلم؟
اره جات خالی....
بله میخواستم برم باشگا اما دیدم من که دی وی دی ایروبیک و دارم خونه راحتترم هرروز 20دیقه بهم جواب میده
مرسی گلم...انشالله...شماچی قصد نی نی دارشدن ندارید؟
فندوق مامان
6 آبان 92 21:01
سلام عزیزم ایشا.. که این ماه بارداری بری برای خودت کلی لباس خوشمل بخری عزیزم


سلام خانم خانماااااااااااااااا مرسی عزیزم همینطور شسمابه زودی خانم گل
فریبا
7 آبان 92 16:18
http://faribahosein.niniweblog.com/سلام گلم زود بیا منتظرتم


اومدم یوهووووووووووووووووووووووووووو
عاطفه
7 آبان 92 21:40
قربونت برم گلم...
نه زوده عزیزم 2 یا 3 دیگه


انشالله عزیزم
مامان آرتين
8 آبان 92 0:52
سلام همسايه.چه خبر ؟چرا به ما سر نميزني؟




سلام مامانی خوبین

سلامت باشی عزیزم......عزیزم نبودم فداتشم.....میام حتما.....چیکارا میکنیی؟؟؟؟؟؟؟


عزیزم ادرس وبلاگ رو برام بفرست تالینکت کنم.....وبت برام بازنمیشه
مامان آرتين
9 آبان 92 0:19
سلام .آدرس وبلاگ رو گذاشتم


مرسی عزیز دلم....................عزیزم از خدا خواستم اگه قرار باشه پسردار بشم شبیه ارتین شسماباشه چون پوست هر جفتمون من و شوشو سغیدیم...توپولو خودم....همینا باشه کافیه پسرتون خیلی نازه خیلی مواظبش باشین و اسپند دود کنین حتمااااااااا