دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 25 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

یه رویای نو

1393/4/18 16:55
316 بازدید
اشتراک گذاری

ســــــــــلام

حالتون خوبه دوستای مهـــــــــــربونم؟

من امروز دارم میرم مطب....یه قدم نو....یه ماه جدید دیگه....و منه تکراری؟منی که تو همه ی این ماهها و روزها تکراری شدم...امروز میرم یه کیسه دارو و امپول دوباره بیارم خونه..امروز میرم که با پاهای لرزونم دوباره برم رو تخت که سونو گرافی بشم....امروز میرم که بادستای یخ زده پشت در انتظاربمونم...

دارم میرم که دوباره نگاه های سنگین رو رو خودم تحمل کنم...نگاه دکتر..منشی....مریضایی امثال من...

چــــــــــــــه کنم خدا صلاح منو بهترمیدونه و من تسلیم خواست خدا هستم و میمونم....

امروزم خوب گذشت...صبح لباس همسری رو اتو کردم و نهار اماده کردم و حمام رفتم و همسری دو رسید خونه نهار خوردیم ساعت سه طبق معمول قرانم رو خوندم....و الانم همسری تو چرته...ساعت شش یا هفت راهی میشیم به امید خدا خدایی که شاید این ماه دامن من و خیلیای دیگه رو سبزکنه...

دیروز شوشو ساعت هفت و نیم رسید رفت ارایشگاه و اومد کاراشو کرد و بعدش رفتیم برای دیدن همکارش که چن تا برگه به همکارش داد و رفتیم در در...خوش گذشت ودوازده به بعد اومدیم خونمون...

خیلی سختمه این روزا نمیتونم روزه بگیرم...وقت اذان دلم پر میزنه....چه کنم کاری نمیتونم بکنم....

امشب معلوم نیست کارمون ساعت چند تموم بشه بعدش اگه زیاد دیروقت نباشه یه سرری خرید داریم و بعدش خونه ی مامانم شام کوفته دعوتیم....قربونش برم که فقط دوروزه نرفتم خونشون بابام و مامانم همش میگن چرا الناز نیومد چی شدهالهی فداشون بشم....

دیروز ماه عسل رو دیدین؟خیلی بغض کردم مهمونای سری دوم که اودمن شوشوم تازه اودمه بود...اومد نشست بغل دستم دیدی بغض دارم دستشو انداخت گردنم....من بغضم ترکید باحرفای مهمونای برنامه...دیدم شوهرمم پابه پای من داره گریه میکنه هی میگه الناز اخه چرا گریه میکنی....منم به گریه انداختی دختر مگه چی شده؟دیگه من هق هق افتادم...عاشق همسرم و زندیگم هستم و همسرمومیپرستم..خدایا شکر بخاطر زندگیم و همسرم و خانوادم...شکر خدایا...فقط یه نی نی کم دارم که هروقت خواستی بهمون میبخشی...

دوستان دعام کنین میرم زیاد دارو وامپول باخودم نیارم

یـــــــــــــــــــــــــــــــاعلی

نماز روزه هاتون قبول....

پسندها (7)

نظرات (7)

مامان طاها و رها
18 تیر 93 17:01
سلام تا خدا هست غمی نیست، با عنایت خدا او هم خواهد آمد.یک، دوتا شایدم چندتا
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام خوبی خانمی...بله شکر خدا امیدم به خود خداست...فداتشم یکی بیاد حالا دوتا چن تا پیشکش
مامان بهزاد
18 تیر 93 17:22
سلام الناز جون انشاا... به همین زودیا سختیات تموم بشه و خبره خوش به ما بدی و نینیت به همین زودیا بیاد الاهی آمین
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام مامانی جووووووونم خوبین؟مرسی دوستم انشالله خدا از دلتون بشنوه...مواظب خودت و بهزاد کوچولو باشو دعام کن
نیلوفر
18 تیر 93 17:26
«هیچ‌چیز به قدر دیدن یک مادر با بچه‌اش روح‌پرور نیست و هیچ‌چیز حس حرمت و تقدیس ما را هنگام تماشای مادری‌ که بچه‌هایش وی را احاطه کرده‌اند، بیدار نمی‌کند» یوهان ولفگانگ گوته
الــنـــازجوون
پاسخ
مرسی دوستم خیلی زیبا بود ممنونم واقعا
فریبا
18 تیر 93 17:39
عزیزم الناز تو صبر خوبی داری و من ممئنم جواب میگیری یکم صبر کننننننننننننننننننننننننننننننننننن حلههههههههههههه من مطمئنم خیلی زود خبر بارداریتو میدی و من ذوق مرگ میشم
الــنـــازجوون
پاسخ
فریبای عزیزم پوست کلفت شدم خواهر...شکر خدا اره خدا صبرمو زیاد کرده تو این موضوع...امیذم به خداست گلم...فداشتم الهی زودتر خبر سلامیت و جنسیت نی نی نازتو بدی من ذوق مر گ بشم
مامان ماهان کوچولو
18 تیر 93 20:11
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری انشالا به حق فاطمه زهرا به حق این روزهای عزیز خبر بارداریتو وخاطرات نی نی تو ثبت کنی و وبلاگتو قشنگتر کنی خانمی غصه نخور خدا بزرگه خواهر منم مشکل شما رو دار خدارو شکر که شما مدت زیادی نیست عروسی کردید خواهر من ده ساله عروسی کرده خدا هنوز بهش نی نی نداده انشالا که خدا دامن همه ی آرزو دارهای نی نی رو سبز کنه
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام مامان جان خوب هستین..وبلاگتون برام باز نشد....متاسفانه...الهی امین خدا حاحت همه ی بنده های دلشکستشو تو این ماه بده...عزیزم برای خواهرتون ناراحت شدم الهی هر چه زودتر خداوند یه نی نی سالم و پاک قستشون کنه و دل خانوادتون شاد بشه انشالله....منم امیدم به خداست و این موضوع منو بیشتر به خدانزدیکتر کردالتماس دعادارم خواهری
زهراخ
18 تیر 93 22:20
سلام نفسم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ب نظرمن شوشوجونت یکی مثل احسان واقعاانشاا...همیشه سایش بالا سرت باشه وخددلت روشادکنه بوووووووووووووووووووووووووس
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام زهرا جونم عزیزم خوبی؟اره شکر خدا چیزی کم از احسان قصه مداره شکرخدا.....ممنونم خواهر..خدا دلت رو شاد کنه
مامان هدیه
18 تیر 93 22:31
سلام عزیزم انشالله با خبرای خوب می یای به حق این ماه عزیز ودیگه هم نیازی به دارو و آمپول نداشته باشی توکلت به خدا باشه از خدا برات می خوام به حق این ماه عزیز و به احترام کسایی که پیششون آبرو دارن یه نی نی ناز بهت بده راستی یادم رفت بهت بگم چه صدای دلنشینی داشتی خیلی به دلم نشست صدات وخوشحالم که صداتو شنیدم
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام هدیه جونم دوست و خواهر خوشکلم...مرسی فداتشم الهی که خدا تو این ماه مبارک و عزیز صدای همه ی بنده های محتاجشو بشنوه و دستای خالیشون رو خالی برنگردونه ...........مرسی دوستم....دای خودت خیلی بهتر بدم متین و خوشکل....دوست دارم عزیزم