سه ماهگیتون مبــــــــــــــــــــارک
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ســـــــــــــــــــــــــــــــــلام وســـــــــــــــــــــــــــــلام
احوال دوستای مهربونم؟انشالله که خوب هستید وزیر سایه پروردگار مهربون و کنار خانواده های سبزتون زندگی شیرینی دارید روی ماه همتون رو میبوسم...
امروز ماه تموم شد...سه ماهی که سخت بود ولی شیرین و جدیدا داره شیرینترم میشه چون سلناز و ایدین نازم میبینن و لبخندمیزنن صداهای قشنگ درمیارن همه چی رو بادقت تمام تماشا میکنن....سخت بود چون وقتی جفتشون بیدار وبدن هردوشون بعل میخواستن هیچی از بازی کردن نمیدونستن وقتی بیدار بودن گریه میکردن ونمیشد یه نفری به جفتشون رسیدگی کرد خدا همه ی مامان باباهارو برای فرزنداشون نگه داره و سایهشون همیشه بالای سرمون این مدت مامان بابای من فوق العاده کمکم کردن بیشترازمن مراقب بچه ها بودن...دندون دردی که بعد زایمان اومده بود سراغم امونم نمیداد و این وسط همش مامان و بابام اصرار داشتن من بموقع بخوابم و استراحت کنم و خودشو مراقب بچه ها باشن....سخت یااسون گذشت این وسط یه مشکل خیلییییییییییییییی بزرگی هم بود یه جورایی مالی که مربوط به پدرم و البته ما میشد که واقعا اذیت شدیم خیلی سخت بود اما خداروشکر همه چی داره به روال عادیش برمیگرده....
خوشکلای مامان چن روزه خیلی خوب شدن توعالم خودشون حرف میزنن قغغغغغغغغغ میکنن و میخندن حال سلنازم شکرخدا خیلی خوبه قبلا همش بغل میخواست و یه لحظه زمین میذاشتیش همش گریه میکرد اما حال خودش بازی میکنه و شکرخدا میکنم براری حال خوبش اما چن روزه ایدینم بیقراره روزا حالش خوبه ولی شب که میشه ساعت 8-9 گریه هاش شروع میشه و شب خوابیدنشم زیاد خوب نیست ساعت 12.1 بامداد میخوابه و ساعت 5 اینا بیدارمیشه ودیگه بیقراره....نیمدونم چشه....مادر که میشی با گریه ی بچه هات گریه ات میگیره و وقتی میخنده دنیا مال تو میشه اینو باهمه ی وجودم درک کردم...الحمدالله ..شکر برای وضعیتی که الان دارم ....
ازته دل برای دوستای گلم که منتظر فرشته هاشونن دعامیکنم خیلی زود قسمتشون بشه و فرشته هاشون رو بغل بگیرن...
برای سلامتی فرشته های منم دعا کنید
چن تا عکس برای سه ماهگیتون نفسای مامان
و اما عروسکم سلنازم