دوقلوهای ماماندوقلوهای مامان، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
زندگی من و بابا.عقدزندگی من و بابا.عقد، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره
بابایی بابایی ، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

خدارو باهمه وجودم حس کردم

اواخر ماه هفتم

1394/3/12 16:19
655 بازدید
اشتراک گذاری

ســـــلام  به همه مامانای مهـــــــــــربون

سلام به همه دوستای گلم که منتظرن..یه ماه...چن ماه....چن سال

سلام به دوستای عزیزم که قراره یه مدت دیگه مامان بشن..

خلاصه این بهترین حس دنیارو برای همتون ارزو میکنم...لحظه ای که حواستون نیست و یهو زیر دلتون....توشکتون ضربه ای رو حس مکینید و بعد هرچی فکروخیال دارید فراموش میکنید و دست میکشید به شکمتون و ثانیه ها دقیقه ها منتظر میشید برای ضربه یا لگدهای بعدی...که بعدشم نی نی نازمیکنه و شما کاملا ضایع میشید...یا به باباییش میگین بدوبیا زد زد زد...بعد بابا هی گوششو میچسبونه هی دست میذاره که شاید یه چیزی رو حس کنه میبینه نخیر گل پسر گل دخملی ناز کرده و مث مامانش لجباز تشریف داره

خدایی نکرده زبونم لال نمیخوام با این حرفا دل کسی رو بشکونم و کسیو ازار بدم....مثلا بخوام پز بدم نه بخدا...کسایی که منومیشناسن میدونن خودم چقد منتظربودم و چقد حسرت این روزها رو خوردم....برای همه منتظرا اول صبر و بعدش داشتن روزای قشنگ رو آرزو میکنم.

توهفته ی 28 هستیم و انشالله جمعه غروب میریم هفته29....دیگه چیزی نمونده ...آخراش سخت تره اینو اکثرا میگن اما من خودمو سپردم دست خدا چون تاحالا خیلی هوامو داشته.شکرش میکنم.دیروز رفتیم خرید اساسی برای شوشو کردیم.سیسمونی فروشی هم سرزدیم دوتا کلاه خوشمل برای دوقلوها خریدیم و یه گشتی زدیم شام رفتیم خونه ی مامانیم.دستش دردنکنه سوپی که دوست داشتم برام آماده کرده بود.قربون محبتش بشم.هرچند بیرون که بودیم یهو ضعف کردم دیگه میتونستم دووم بیارم شوشو رفت چیزی  که دوست داشتمو برام خرید و کمی آروم شدم.شامم یه شکم سیر خوردم و دیگه حسش نبود نفس بکشم

فرداهم نیمه شعبان هستش.....این عید بزرگ رو به همه ی عاشقا تبریک میگم

امروز کلی گرسنمه نهار دارم دیشب مامانم زحمتشو کشید...منتظرم شوشو که ساعت پنج میرسه  بیاد و نهار که چه عرض کنم عصرانمون رو بخوریم.ببینیم امشب چه کاره ایم

میبوسمتون میام و بازم مینویسم....یاعلی

پسندها (1)

نظرات (6)

مامان گیلدا
12 خرداد 94 18:05
سلام ایشالله که نی نی هاتون صحیخ و سالم بیان بغلتون دختر من تو جشنواره شرکت کرده لطفا عدد 49 رو به 1000891010 بفرستید ممنون
پانیذ
12 خرداد 94 20:39
عزیز دلم به سلامتی ان شاالله بیای آخرین پست قبل از زایمانت رو بذاری و خبر بدی دارم می رم زایمان و بعدشم که بیای و عکس نی نی های خوشگلمون رو بذاری
الــنـــازجوون
پاسخ
پانیذجونممرسی خانمیییییییییییییییییییی انشالله و همچنین خودت خانم گل
مژگان
14 خرداد 94 1:19
الناز جان با این توصیفات زیبات آدمو بدجوووووور وسوسه میکنیاااااا. ان شاالله خودت و همسرت و نی نی گلی هات سلامت باشید.
الــنـــازجوون
پاسخ
مژگان جونم دارم میرم توجلدت از راه به درت میکنم دیگهمرسی گلم همینطور شما....دلت همیشه شادباشه
محبوبه مامان ترنم
17 خرداد 94 11:36
سلام الناز جان.خوبی؟ دوقلوهای ناز خوبن؟ ان شاالله که به سلامت روزهات طی بشه. ترنم جشنواره نی نی و طبیعت شرکت کرده. اگر به کسی رای ندادی قبلا ، ممنون میشم بهش رای بدی. کد 230 ارسال به شماره 1000891010
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام عزیزدلم.... مرسی شماخوبی؟دخملی خوشکل شماخوبه؟من از همون روز که تووایبر پیام داد تلاش کردم ولی نمیشد نمیدونم چرا الام همین الان امتحان کردم و پیامک رو ارسال کردم ایشالا موفق باشیدخانم گل
مژگان
18 خرداد 94 20:00
داری کم کم موفق میشیااااااا پس حالا که داری میرو تو جلدم همزمان برام دعا هم بکن. مخصوصا موقع زایمان و شیر دادن به دو قلوهای نازنینت، دعا کن اگه خدا صلاح میدونه به من و همسرم هم هر وقت اقدام کردیم یه دوقلوی سالم، صالح، ناز و خوردنی، یکی پسر یکی دختر بهمون بده. یعنی میشه؟!؟!؟ قدر خودت و همسرت و دوقلوهات و این روزهاتو بدون. ان شاالله دلتون همیشه شاد باشه و لبتون خندون
الــنـــازجوون
پاسخ
ایووووووووول به خودم....حتما دعا میکنم و انشالله خدا صدای دلت رو بشنوه عزیزم......دوقلوی دخمل پسملی جیگروناز
شمیم
18 خرداد 94 21:14
سلام عزیزم ایشالله که همیشه شاد باشیو پراز این حسای خوب
الــنـــازجوون
پاسخ
سلام خانمی مرسی گلم شادباشی